جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

انضباط

زمان مطالعه: 2 دقیقه

موضوع نظم و انضباط همواره در نظام مبتنی بر مدیریت قابل تجزیه و تحلیل بوده است؛ خالی از لطف نیست که در ادامه ی بحث سازمان دهی به این مبحث و ابعاد آن پرداخته شود.

«انضباط» به معنای خویشتن را خوب حفظ کردن بوده و این واژه همراه با مفاهیمی نظیر تربیت، کنترل، نظم و نظارت آورده می شود؛ از کنار هم قرار دادن این مفاهیم می توان نتیجه گرفت که انضباط عبارت است از فعالیت هایی که طبق موازین تعیین شده به منظور ایجاد آراستگی ظاهری و باطنی به صورت پی درپی اجراء گردد و حس انجام مسئولیت پذیری را در افراد برانگیزد و منجر به تشویق خوبان و توبیخ کارکنان خطاکار شود.

قرآن کریم انضباط را به «ایمان» پیوند می زند و آن را از ویژگی های مؤمنان راستین می داند و می فرماید: «مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان دارند و هنگامی که در کار مهمّی با او باشند، بی اجازه او جایی نمی روند؛ آنان که از تو اجازه می گیرند، به راستی به خداوند و پیامبرش ایمان آورده اند».(1)

امام علی علیه السلام به نظم در کار، خصوصاً در مواقع کارزار، اهتمام خاصی داشتند و همواره می فرمودند: «صف های خود را چونان ستون های استوار منظّم کنید؛ زره پوشان را پیش گمارید و سپرداران را در پشت قرار دهید، دندان ها را بر هم بفشارید که این (تدبیر) سرها را از آن که با دم شمشیر بر باد رود بیشتر محفوظ می دارد».(2) ایشان نظم در امور را قرین تقوا قرار می دادند و می فرمایند: «شما و همه فرزندان و خاندانم و هر که این وصیتم به او می رسد را به تقوای الهی و نظم در زندگی سفارش می کنم».(3)

با ایجاد انضباط کاری در هر سازمان، می توان منافع کلی تشکیلات را حفظ و حراست و از حقوق کارکنان حمایت نمود و با رفع ناهنجاری های محیط اشتغال، محیطی آرام برای کارمندان تدارک کرد و کیفیت و راندمان کار آنان را در فضایی آسوده و به دور از دغدغه ی خاطر بالا برد.

وقتی بحث از انضباط می شود، برخی گمان می کنند که به موقع در محل کار حاضر شدن و کاری را انجام دادن، آنان را در جایگاه انسانی منضبط قرار می دهد؛ در صورتی که لازم است، علاوه بر انضباط ظاهری، دارای انضباط اجتماعی نیز باشند.


1) سوره نور، آیه 62.

2) «فَسَوُّوا صُفُوفَکمْ کالْبُنْیانِ الْمَرْصُوصِ فَقَدِّمُوا الدَّارِعَ وَ أَخِّرُوا الْحَاسِرَ وَ عَضُّوا عَلَی النَّوَاجِدِ فَإِنَّهُ أَنْبَأُ لِلسُّیوفِ عَلَی الْهَام» (الکافی: ج 5، ص 39).

3) «اوصِیکما وَ جَمیعَ وَلَدی وَ اَهْلی وَ مَنْ بَلَغَهُ کتابی بتَقْوَی اللّهِ وَ نَظْمِ اَمْرِکمْ» (نهج البلاغه: نامه 47).