«انضباط اجتماعی» یعنی آن که افراد در همه ی کارهای اجتماعی، خود را در چارچوب قانون، شرع، عقل و مقررات عرفی نگاه دارند تا هیچ تخلّفی از آنان سر نزند(1)؛ بر این اساس یکی از اهداف نزول کتاب های آسمانی از جمله قرآن کریم، ایجاد نظم و انضباط اجتماعی است، امیرمؤمنان علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «آگاه باشید که دانش آن چه می آید و خبرِ گذشته و درمان دردهای شما و قوانین نظم دهنده زندگیتان در این کتاب (قرآن) می باشد».(2)
انضباط اجتماعی دامنه ی گسترده ای دارد و شامل تمام رفتارها و سیاست گذاری های مدنی می شود؛ زیرا فقط بخش بسیار محدودی از زندگی انسان به شکل فردی طی می گردد و مهم ترین قسمت آن به روش و قوانین گروهی اداره می شود؛ زندگانی اجتماعی از خانواده شروع و تا روابط بین المللی ادامه می یابد و هر یک از این مراحل نیز، با کیفیت و اهداف گوناگونی تشکیل می شود که آراستگی مخصوص به خود را می طلبد؛ بر این اساس، شمارش ابعاد کمّی و کیفی نظم اجتماعی، کاری نه تنها دشوار بلکه دست نایافتنی است(3)
از آنجا که مباحث ما درباره ی مدیریت در سازمان ها است، در این بحث فقط به انضباط فیزیکی محل کار و ظاهر افراد در سازمان ها می پردازیم:
1) ر.ک: «مبانی جامعه شناسی».
2) «الا انَّ فیهِ عِلْمَ ما یأْتی وَ الْحَدیثَ عَنِ الْماضی وَ دَواءَ دائِکمْ وَ نَظْمَ ما بَینَکمْ» (نهج البلاغه: خطبه 157).
3) ر.ک: «مقدمات جامعه شناسی».