تاکنون تئوری های مختلفی در باب راهبری بیان شده که رویکرد همه ی آن ها در کل به «صفات راهبر»، «رفتار راهبر» و «موقعیت راهبر»، بوده است.
پنجاه سال طول کشید تا اندیشمندان علم مدیریت، فهرستی از «صفات» راهبران موفق تهیه کردند، اما عدم سازگاری برخی سجایا با هم و منطقی نبودن بعضی از صفت ها، این تئوری را رد کرد.
محققان، چند دهه نیز روی «رفتار قابل مشاهده» راهبران کار کردند، اما به علت عدم یافتن یک رابطه ی مشخص بین رفتار راهبر و عملکرد زیردستان و به خاطر وجود موقعیت های گوناگون، این تئوری ها نیز جوابگو نبود.
با نگرش به «موقعیت» و شرایط راهبری، تئوری های اقتضایی تدوین و عرضه شد(1) که هیچ یک به علت نگاه مادی به جریان راهبری نتوانست موفقیتی را کسب کند تا آن که با مطرح شدن موضوعات جدیدی، خصوصاً در بخش معنویت و ارتباط راهبران با امور ماورای مادی گری، انواع متعددی از راهبری بیان گشته است که ما ابتدا به چهار نوع راهبری مطرح شده، اشاره می کنیم و سپس درباره ی راهبری اسلامی مطالبی می آوریم:
1) به این نگرش که برای هر شرایط خاص، شیوه ی مدیریت مقتضی آن شرایط، کارسازتر است، نگرش اقتضایی می گویند.