جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

انگیزش

زمان مطالعه: 4 دقیقه

واژه ی «انگیزش» در لغت به معنای «تحریک و ترغیب» است و در تعریف سازمانی: «میل به کوشش فراوان به منظور تأمین هدف های سازمان به کار گرفته شده است؛ به گونه ای که این تلاش برای ارضای برخی از نیازهای فردی سوق داده شود».(1)

مروری بر آثار اندیشمندان علم مدیریت نشان می دهد که اغلب آنان راهبری را قدرت تأثیرگذاری بر پیروان می دانند؛ به نحوی که آن ها را وادارند تا بر اساس میل خود در راستای تحقق آرمان های مشترک سازمانی حرکت کنند؛ ریچارد دافتRichard L. Daft در تعریف راهبری و ارتباط آن با انگیزش می گوید: راهبری استفاده از نفوذ، برای انگیزش کارکنان جهت دستیابی به اهداف سازمانی است.

با این که احتیاجات کارکنان همیشه با نیازهای سازمان همسو نیست، اما بهترین مدیر و راهبر کسی است که می تواند با شناخت احتیاج های کارمندان و جهت دادن آن ها به سوی نیازهای سازمانی، میان این دو مجموعه هماهنگی برقرار کند(2)

پی بردن به انگیزه ها از راه شناخت نیازهای انسانی امکان پذیر می باشد؛ اگرچه تعیین دقیق کلیه احتیاج های انسانی غیرممکن است، اما نظریه های گوناگونی که در زمینه ی نیازمندی های انسانی پدید آمده است به مدیران کمک می کند تا بتوانند نیازهای کارکنان خود را بهتر درک کنند؛ طبق نظریه ی «سلسله مراتب نیازها» که آبراهام مازلو Abraham Maslow آن را بیان کرد: احتیاجات بشر به پنج دسته تقسیم می شود که عبارتند از: زیستی (فیزیولوژیک)، ایمنی، اجتماعی (تعلق)، احترام و خودیابی؛ وقتی یکی از احتیاجات بشر برطرف شد احتیاج دیگری رشد نموده و پیدا می گردد.

وقتی که کارکنان مشکلات انگیزشی داشته باشند، مدیران هزینه های سنگینی را متحمل خواهند شد؛ به این معنا که یک فرد با سطح عملکرد بالا با مشکلات انگیزشی حل نشده، امکان دارد سطح عملکردش پایین بیاید و باعث کاهش بهره وری شود.

وجه مشترک تمامی مدیرانِ ایرانیِ مؤمن توجه بیشتر به عامل معنویت به عنوان یک اصل مهم در ایجاد انگیزه و استفاده از آن برای موفقیت در مدیریت است.

تمامی مدیران مسلمان در استفاده از معنویات برای انگیزه بخشی با هم اشتراک دارند.

فردی که کارهای سخت و دشوار به او محول می شود با تکیه بر انگیزه های الهی و امید خدمت به بندگان خدا می تواند به خود امیدواری دهد و اراده ی خویشتن را برای بهتر شدن کار، قوی سازد؛ چرا که سختی ها و ناملایمات زندگی اگر جنبه معنوی یابد، باعث شکوفایی استعدادهای نهفته انسان و تکامل او می گردد و «خداوند بنده ی مؤمن را به وسیله ی سختی نوازش می کند؛ همان گونه که مسافر با فرستادن هدیه خانواده خویش را مورد محبت قرار می دهد».(3)

همیشه کارکنان و افراد مؤمن برای رفاه دیگران ایثار کرده و خود را به سختی می اندازند و حاضرند جهت آسایش مسلمانان ماموریت های دشوار انجام دهند، همان گونه که راهبران الهی همیشه راحتی مردم را بر رفاه خویش مقدّم می دارند و این کار را به خاطر خدا انجام می دهند.

سعید بن قیس همدانی می گوید: روزی در شدت گرما، امیر مؤمنان علی علیه السلام را در کنار دیواری دیدم؛ عرض کردم: اماما، در این ساعت گرم اینجا چه می کنید؟ فرمودند: «بیرون نیامدم مگر برای آنکه به مظلومی کمک کنم یا به فریاد مصیبت دیده ای برسم».(4) آری حضرت جهت رسیدگی به امور مردم و یاری رساندن به مستمندان و بیچاره گان در تمامی ساعات شبانه روز آماده ی خدمت رسانی بودند و این روحیه امام یک انگیزه برای تمام مسئولان است.

باید متذکر شد که انگیزه همان طور که تحت تأثیر عوامل بیرونی و درونی ایجاد می شود، در اثر برخی از عوامل نیز از شدت آن کاسته گشته و یا به طور کلی از بین می رود؛ عوامل ضدانگیزشی را می توانند به دو دسته ی بیرونی و درونی تقسیم کرد:

عوامل ضد انگیزشی درونی: مانند فقدان یا روشن نبودن هدف های سازمانی، عدم اعتقاد راسخ به اهداف سازمانی، عدم عدالت مدیران، عدم همکاری بین کارکنان، پایین بودن سطح تخصص و تجربه ی کارمندان و عدم دست یابی به اخبار صحیح و دامن زدن به شایعات.

عوامل ضدانگیزشی بیرونی: همچون قوانین و مقررات موجود، عدم همکاری دستگاه های مرتبط، نامناسب بودن فضای همکاری.

جهت خنثی سازی این عوامل می توان به وسیله ی روش های مناسب برای افزایش انگیزه ی کارکنان اقدام کرد؛ البته باید گفت چون ایجاد انگیزه امری فردی، قابل تغییر، پویا و بسیار پیچیده است، بنابراین نمی توان در زمینه ی انگیزش انسان ها قوانین و دستورالعمل های ثابت وضع نمود.

هیچ ایده ی واحد و یکسانی نیست که بتواند گویای همه ی جنبه ها و ابعاد انگیزشی انسان باشد؛ پس بهتر است که در هر موقعیت، بر اساس ویژگی های فرد و محیط برای ایجاد انگیزه اقدام کرد.

از منظر اسلامی: مهم ترین راهکارهای اجرایی در ایجاد انگیزه در کارکنان عبارتند از: مشورت، تشویق و تنبیه مناسب و بجا، رعایت عدالت، تواضع، مدارا نسبت به زیردستان همراه با قاطعیت، رعایت حقوق کارکنان، حضور مستمر مدیر در بین افراد، برگزاری جلسات مذهبی، اعزام به سفرهای زیارتی، تکریم پیشگامانِ جهاد و شهادت، احترام به عالمان و پیشکسوتان و رسیدگی مادی و معنوی به فرزندان و خانواده کارکنان و…

اسلام در نظریه ی انگیزشی خویش، به گونه ای نیازهای گوناگون را پاسخ می دهد که سبب می شود همگان کار کنند و ابتکار به خرج دهند؛ با این تعلیم که هر کس با قصد قربت به کار و تلاش همت گمارد، کارش عبادت است و حاصل کار او در هر دو جهان به خود او می رسد و این یعنی دادن بالاترین انگیزه ها.

با ایجاد فضاهای معنوی، برگزاری جلسات مذهبی، مشاوره با کارشناسان دینی، ارتباط کارکنان با علما و دانشمندان و عالمان اخلاقی می توان حس معنویت را در بین کارمندان بالا برد و در راه «تواناسازی کارمندان» گام برداشت.


1) رفتار سازمانی: ص 326.

2) مبانی سازمان و مدیریت: ص 236.

3) «انَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَیتَعاهَدُ الْمؤْمِنَ بِالْبَلاءِ کما یتَعاهَدُ الرَّجُلُ اهْلَهُ بالْهدِیةِ مِنَ الْغیبَةِ»(الکافی:ج2، ص255).

4) «ما خَرَجْتُ الَّا لِاَعینَ مَظْلُوماً اوْ اَغیثَ مَلْهُوفاً» (الاختصاص: ص 157).