جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بصیرت کارکنان

زمان مطالعه: 4 دقیقه

با آن که در مباحث قبل(1) در بخش «ملزومات برنامه ریزی» بحثی از «بصیرت» مطرح گردید ولی از آنجایی که در جامعه ایران بینش کارمندان خصوصا مشاغل حساس دولتی از جایگاه ویژه ای برخوردار است، مطالبی مستقل درباره ی «بصیرت کارکنان» بیان می گردد.

بصیرت واژه ای عربی و به معنای بینش و شناخت به کار رفته و در فرهنگ قرآنی به معنی رؤیت قلبی و ادراک باطنی است. (2)

بصیرت، نوعی عبرت و عبور کردن از ظاهر به باطن است؛ به این صورت که در اثر تفکر، نوری در قلب شخص ایجاد می شود و او در پرتو روشنایی آن نور، به حقیقت اشیا پی می برد. (3)

هشیار بودن در برابر نقشه ها و شگردهای احزاب و جریان های سیاسی داخلی و خیانت های دشمنان خارجی نیاز به بصیرت و بینش سیاسی تمام مردم دارد؛ همچنان که یک رزمنده مسلمان بایستی با بصیرت به نبرد بپردازد، کارکنان حکومت اسلامی نیز باید هدف ها و مقاصد خود را شناخته با روشن بینی و بصیرت به کار مشغول باشند، امام علی علیه السلام درباره ی خصوصیات رزمندگان مؤمن می فرماید: «از روی بصیرت دست به اسلحه بردند».(4)

از جمله افرادی که در صدر اسلام علی رغم شبهات فراوان، بصیرت و آگاهی خویش را حفظ کرد و پس از رسول خدا علاوه بر آن که مدافع دین و ارزش های آن باقی ماند به بصیرت دهی به مردم پرداخت و در برابر دسایس و توطئه ها ایستادگی نمود، عمار یاسر است، اسماء بن حکم می گوید: ما در صفین در اردوی حضرت علی علیه السلام بودیم؛ روزی مردی از مقابل صفوف گذشت تا به ما رسید و گفت: کدام یک از شما عمار است؟ عمار خود را معرفی کرد؛ آن مرد ادامه داد: من با بینش و اعتقاد کامل نسبت به حقانیت خود از خانه بیرون آمدم و در گمراهی گروه دشمن شکی نداشتم و تا دیشب همچنان بر آن باور پابرجا بودم؛ چون مؤذن ما بانگ نماز سر داد، دیدم شخصی از میان آنان نیز اذان گفت؛ آن گاه اقامه نماز شد و نمازی یکسان گزاردیم و دعایی همگون خواندیم و یک کتاب را تلاوت می کنیم و پیامبرمان یکی است؛ لذا تردیدی به قلبم راه یافت و صبحگاه نزد امام علی علیه السلام رفتم و ماجرای دلم را به او باز گفتم؛ او به من فرمود که آیا عمار یاسر را دیده ای؟ گفتم نه؛ فرمودند نزد او برو و هرچه به تو گفت عمل کن.

عمار به وی گفت: آیا صاحب آن پرچم سیاه را که در برابر من است می شناسی؟ آن پرچم اکنون از آنِ عمرو بن عاص است، من سه بار همراه پیامبر در مقابل این پرچم جنگیده ام و این چهارمین جنگ من است که انگیزه جنگ افروزانش از آن ها بهتر و نیکوتر نیست؛ بلکه جنگی است که انگیزه شر و فسادش بیش از آن هاست؛ مواضع ما اینک همان مواضعی است که در روزهای بدر و احد و حنین در زیر پرچم های پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم داشتیم و آنان نیز در مواضع احزاب مشترک قرار دارند؛ به خدا سوگند که خون تمام آنان از ریختن خون گنجشک حلال تر است؛… پس هرکدام را می خواهی اختیار کن. (5)

بی بصیرتی و ضعف بصیرت می تواند ضربات جبران ناپذیری بر باورهای دینی و عمل کارکنان وارد کند.

واقعه تاریخی عاشورا به انسان می آموزد که در موضوعات گوناگون زندگی، بر اساس تعقل، شناخت و بصیرت تصمیم بگیرد و پس از ایمان به حقانیت موضوع در جهت اجرای آن قدم بردارد.

چنانچه اصحاب امام حسین علیه السلام از چنین بصیرت، بهره ای کافی داشته و نسبت به وظیفه ی خویش به خوبی آگاه بوده و نیک می دانستند که چه می کنند و فرجام کارشان به رستگاری می انجامد.

«بصیرت» آدمی را ثابت قدم نگاه می دارد و از سقوط در لغزشگاه ها حفظ می کند؛ همچنین انسان را قادر می سازد که حتی در تنهایی و غربت از صراط مستقیم سر برنتابد و از کثرت طرفداران باطل وحشتی به خود راه ندهد. (6)

در این صورت می تواند به سر منزل مقصود برسد، در غیر این صورت باز می ماند و از حق اعراض می کند و آثار و برکات حق را نیز از دست می دهد و این خطری می باشد نابخشودنی؛ شهادت امام حسین علیه السلام بعد از مدت کوتاه از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بهترین مصداق بر بی-بصیرتی کوفیان و مسلمانان آن دوره است.

چطور انسان هایی با آن سابقه های درخشان که برخی از آنان در رکاب پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم بودند ناگهان از ادامه مسیر بازماندند، بصیرت را از دست دادند، معیارهای ارزشی را کنار نهادند.

در منطق دین، روشن بینی فقط با دارا بودن علوم مختلف و آگاهی از جریان های سیاسی و اجتماعی و حتی یقین داشتن به مسائل معرفتی و اعتقادی حاصل نمی شود بلکه اصلِ بصیرت در عبادت و بندگی خداوند و دوری از معصیت و اهتمام در کسبِ مالِ حلال است چرا که دلِ صاف آیینه تمام جمالی می باشد که حقایق را تجلی می دهد و قلب ناپاک و آلوده نمی تواند متجلیِ حقیقت باشد بر این اساس پرهیزکاری نجات بخش انسان است و امام علی علیه السلام می فرماید: «کسی که عبرت های روزگار کیفرهای پیش رویش را بر او آشکار کند، تقوا او را از درافتادن در اشتباهات مانع گردد».(7)


1) ر.ک: مبحث «بصیرت» ص 162.

2) مفردات الفاظ قرآن: ماده بصر.

3) جامع العلوم: ج 1، ماده بصر.

4) «حَمَلُوا بَصائِرَهُمْ عَلی اسْیافِهِمْ» (نهج البلاغه: خطبه 150).

5) وقعة الصفین: ص 322.

6) رسالت خواص: ص 26-27.

7) «إنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَینَ یدَیهِ مِنَ الْمَثُلاتِ حَجَزَتْهُ التَّقوی عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبَهاتِ» (نهج البلاغه: خطبه 15).