در رفتار سازمانی اسلامی، بهترین کارگزاران کسانی هستند که به جای سودبری خود، مایل اند به اسلام و مسلمانان خدمت رسانند.
خدمت گزاری ارتباطی با مقام و منصب ندارد؛ هر کس در هر موقعیت و شغلی اگر روحیه کمک رسانی داشته باشد می تواند به همنوع خود خدمت کند؛ برای تقویت این خلق نیکو، فرد بهتر است قبل از هر چیز خواسته های افراد را محترم بداند و حتی توقعات دیگران را بر خویش ترجیح دهد.
در تعالیم الهی، خدمت به دیگران به خودی خود، ارزشمند می باشد، اما آن چه خدمت رسانی را با ارزش تر می سازد، نیت و انگیزه ی انجام دادن آن است؛ گاهی اَعمالی که از آدمی سر می زند، تنها به خاطر انسان دوستی و خیرخواهی است، اما زمانی فراتر از آن و به قصد قرب خداوند و نزدیک شدن به رضای خالق هستی صورت می گیرد؛ در بینش دوم، «همه مردم، روزی خوران خداوند هستند»،(1) چنان که ناصرخسرو نیز می گوید:
خلق خدا جملگـی نهـال خداینــد
هیچ نه بَرکن این نهال و نه بشکن
چنین بینشی، سبب جلب اعتماد افراد و افزایش بهره وری در سازمان می شود، و مدیر را بر آن می دارد که خدمت گزاری به زیردستان را وظیفه ای الهی و عبادی خویش دانسته و در اجرای این فریضه سریعاً و شخصاً اقدام نماید، حضرت علی علیه السلام در نامه ی خود به مالک اشتر می نویسند: «قسمتی از امور را باید خودت به انجام رسانی،… از جمله اجابت کارگزاران دولت، آنجا که منشیانت از پاسخ گویی ناتوان اند؛ و نیز جواب دادن به درخواست و مطالب مردم در همان روزی که حاجاتشان به تو می رسد».(2)
این خط ِ مشی علاوه بر آن که سبب دمساز شدن قلب ها می شود و محبت کارکنان را به همراه می آورد، دارای ثواب و اجر اخروی نیز هست، از این روی «هر مسلمانی که به جماعتی از مسلمین خدمت کند، خداوند به شماره ی آن ها در بهشت به او خدمت گزار می دهد»،(3) و چه زیبا سروده سعدی:
کسـی نیک بیند به هر دو ســرای
که نیکـی رسانـد به خلق خـدای
1) امام سجاد علیه السلام فی مناجاته: «الْخَلْقُ کلُّهُمْ عِیالُ اللَّهِ» (مصباح المتهجد: ج 2، ص 592).
2) «ثُمَّ أُمُورٌ مِنْ أُمُورِک لَابُدَّ لَک مِنْ مباشرتها… مِنْهَا إِجَابَةُ عُمَّالِک بِمَا یعْیا عَنْهُ کتَّابُک وَ مِنْهَا إِصْدَارُ حَاجَاتِ النَّاسِ یوْمَ وُرُودِهَا عَلَیک» (نهج البلاغه: نامه 53).
3) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: «أَیمَا مُسْلِمٍ خَدَمَ قَوْماً مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ مِثْلَ عَدَدِهِمْ خُدَّاماً فِی الْجَنَّةِ» (الکافی: ج 2، ص 207).