سیاست گذاری در کلیه ی سازمان ها، امری ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد؛ در بیان اهمیت تعیین سیاست ها باید گفت: استفاده از الگوی برنامه ریزی برای توسعه ی کلان، مستلزم تدوین هدف ها و سیاست های آن برنامه است؛ از این رو، سیاست گذاری عبارت از خط مشی گذاری و تصمیم گیری است و به عبارتی معین نمودن چشم اندازها جهت برنامه ریزی درازمدت در هر تشکیلات به حساب می آید که جزو اصول اولیه و ارتباط تنگاتنگی با برنامه ریزی دارد و نگاه بلندمدت و خط مشی سازمان را تداعی می کند؛ ولی تفاوت های عمده ی دو عرصه ی سیاست گذاری و برنامه ریزی شامل موارد زیر می باشد:
1ـ توجه سیاست گذاری کلان بوده در حالی که دید برنامه ریزی خُرد است.
2ـ نگاه سیاست گذاری بلندمدت، اما نظر برنامه ریزی کوتاه مدت است.
3ـ قید زمان در سیاست گذاری وجود ندارد اما در برنامه ریزی زمان اهمیت دارد.
4ـ موضوع بودجه و هزینه در سیاست گذاری وجود نداشته، در صورتی که برنامه ریزی وابسته به بودجه است.
اهمیت سیاست گذاری تا بدانجاست که که سیاست های درست می تواند تضمینی برای بقای مدیریت باشد و «هر که سیاست گذاری او نیکو باشد ریاست او دوام دارد».(1)
1) امام علی علیه السلام: «مَنْ حَسُنَتْ سِیاسَتُهُ دَامَتْ رِیاسَتُهُ» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم: ص 331، ح 7621).