تعریف های علمی متعدد و متنوعی از فرهنگ ارائه شده؛ وبستر Webster «فرهنگ» را «مجموعه ای از رفتارهای پیچیده ی افراد معرفی می کند که شامل افکار، گفتار، اَعمال و آثار هنری است و بر توانایی انسان برای یادگیری و انتقال به نسل دیگر اثر دارد».
به عقیده ی هافستد Hofstede«فرهنگ» عبارت است از: «اندیشه ی مشترک اعضای یک گروه یا طبقه که آن ها را از دیگر گروه ها مجزا می کند» و بالاخره این که «مجموعه ای از الگوهای رفتار اجتماعی، هنرها، اعتقادات، رسوم و سایر محصولات حاصل از تفکر انسان که مجموعه ی این عناصر ویژگی های فکری یک جامعه را تشکیل می دهد».
«فرهنگ سازمانی» مجموعه ایست از برداشت های مشترک اعضای سازمان نسبت به واحدشان که موجب تفکیک تشکّل ها از یکدیگر می شود؛ بنابراین یک سازمان از وجه ممیز هایی تشکیل گردیده که همه کارکنان به این ویژگی ها ارج نهاده و برای آن ها ارزش قائلند.
ادگار شاین Edgar. H. Schein به عنوان یکی از برجسته ترین اندیشمندانی که در حوزه ی فرهنگ و رفتار سازمانی فعالیت می کند در این باره می گوید: «فرهنگ سازمانی عبارت از آداب، رسوم و اخلاق است «.
براین اساس فرهنگ سازمانی شامل سه سطح اصلی است که عبارتند از:
1ـ اعتقادات و باورهای اساسی
2ـ ارزش ها و ملاک های اخلاقی
3ـ رفتار در سازمان
پایه و اساس ایجاد هر فرهنگ به میزان توجه آن فرهنگ به دانش و معرفت است، لذا «علم سه امر است: نشانه ای استوار (که مربوط به اعتقادات بوده) واجب متعادل (که مربوط به ارزش ها و اخلاق است) و روش عملی بر پا ایستاده (که مربوط به رفتار می باشد) و غیر از این ها مسائلی مازاد است».(1)
فرهنگ سازمانی، شامل آموخته های مشترک اعضای سازمان در طول همکاری شراکت وار است و از تکامل مجموعه، الگویی بودن آن و استحکام ساختارش حکایت دارد، از این روی کارتر مک نامارا Carter McNamaraدر مورد فرهنگ سازمانی می گوید: «اساساً فرهنگ سازمانی شخصیت یک سازمان است».
دیل Deal و کندی Kennedy فرهنگ سازمانی قدرتمند را فرهنگی می دانند که تحت آن افراد، اهداف سازمان را به خوبی می شناسند و در راستای آن ها عمل می کنند؛ به عقیده ی این دو تن، فرهنگ قوی، اهرمی نیرومند برای هدایت رفتار (کارکنان) است.
1) «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیةٌ مُحْکمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ» (الکافی: ج 1، ص32).