جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

قدرت

زمان مطالعه: 6 دقیقه

«قدرت» عبارت از توانایی اجرای کار یا ترک آن است؛ یعنی هرگاه انسان اراده کرد بتواند کاری انجام دهد و یا از ارتکاب به آن دست شوید. (1)

در اصطلاح سیاسی «قدرت» عبارت است از توانایی اجرای کار خاصّ و یا توانمندی شخص برای تسلیم کردن دیگران در برابر خواست خود به هر صورتی، و یا تسلط یک طبقه در مقابل طبقات دیگر جهت تحقّق بخشیدن به منافع خویش، همچنین تمکن حاصل از دارایی های محسوس و غیرمحسوس قدرت نامیده می شود. (2)

در یک جمله می توان گفت: قدرت یعنی توانایی فرد یا گروه برای دستیابی به اهداف یا پیشبرد منافع خویش، و در این راه مدیر قوی کسی است که بتواند در کمترین زمان و حداقل هزینه امورات را (با رعایت حقوق کارمندان و حداکثر کیفیت مطلوب) به پیش برده و بر اطرافیان خود تأثیرگذار باشد.

مبنای توان مندی می تواند پول، زور، پاداش، دانش و یا قانون باشد ولی از نظر مدیریت اسلامی توانی مافوق همه این زورمندی ها وجود دارد که به آن «قدرت معنوی» گفته می شود.

برای روش شدن مطلب به توضیحِ اختصار هر یک خواهیم پرداخت:

قدرت مبتنی بر پول

با آن که مال و ثروت حلال، خوب و پسندیده می باشد، در اکثر موارد باعث گمراهی فرد و جامعه می شود؛ روحیه ی بعضی از ثروتمندان، ترکیبی از طمع بی اندازه در ثروت اندوزی و علاقه به دست درازی به اموال عمومی و یا خصوصی مردمان است؛ آنان از این راه برای خود موقعیت های ظاهری و در برخی از مواقع جایگاهی پوشالی می سازند و از طریق آن موقعیت ها، نسبت به دیگران اِعمال قدرت می کنند و تا بدانجا پیش می روند که بر بعضی از اَعمال که مَفسده اجتماعی به دنبال داشته و عِقاب اخروی را در پی دارد، اصرار می نمایند لذا قرآن کریم در وصف چنین مال اندوزانِ قدرتمندِ شقاوتمند آن ها را نازپروردگان خودکامه و سرکش قلمداد کرده که بر گناهان بزرگ پافشاری داشتند. (3)

بنابراین در آیین اسلامی، تمکنی مباح می باشد که از راه صحیح کسب و علاوه بر پرداخت واجبات خمس و زکات آن (که به محرومان تعلق می گیرد)، باعث قدرت نمایی و فخرفروشی نسبت به دیگران نیز نشود و تمولی که جز این باشد، در آخرت موجب گرفتاری می شود؛ چرا که دل بستگی به دنیا و «ثروت، صاحبش را در این جهان بلند مرتبه می گرداند و در عقبا او را پست می کند»، (4) در این صورت تنگدستی مبتنی بر پاکدامنی گرامی تر از ثروتمندی ملازم با گناهکاری بوده و «مال اندک همراه با عفتِ نفس از ثروت با گناه بهتر است».(5)

قدرت مبتنی بر زور

مبنای این قدرت بر اساس ایجاد ترس، تهدید و حتی ستم و تجاوز به حقوق و مالکیت مادی و معنوی افراد می باشد؛ زور می تواند به صورت تنگ نمودن عرصه بر شخص و محروم کردن وی از دسترسی به نیازهای اولیه باشد؛ مدیری که همت خویش را بر کار بیشتر کارمندان و درآمد فزونترِ خود قرار می دهد، حق و شخصیت کارکنانش را پایمال می کند و بنابر جایگاه سازمانیش، به انواع ظلم متوسل می شود؛ در چنین فضایی اولاً کیفیت محصول تنزل کرده و ثانیاً کارکنان برای جلب منافع حداکثری به گزارش دهی دروغ و چاپلوسیِ مدیران روی می آورند؛ در حالی که امیر مؤمنان علی علیه السلام در طول حکومت، عادلانه رفتار می کرد و از کارگزاران نیز می خواست که: «با من چنان که با سرکشان سخن می گویند، کلام مگویید و آن چه را در برابر مردمِ خشمگین پنهان می کنند از من مخفی مدارید و با چاپلوسی با من معاشرت ننمایید و گمان نکنید که شنیدن گفتار حق بر من سنگین است».(6)

قدرت مبتنی بر پاداش

در اسلام اعطای هدیه و پاداش به مردم و کارکنان بسیار سفارش شده، ولی باید توجه داشت که هدیه ی بی حساب، خصوصاً از اموال بیت المال، نه تنها ممدوح نیست بلکه نکوهش نیز شده است، امام علی علیه السلام خطاب به یکی از کارگزاران خویش می نویسند: «خبر انجام کاری از تو به من رسیده که اگر آن را بجا آورده باشی خدایت را به خشم واداشته و پیشوای خود را غضبناک کرده ای؛ مطلب این هست که غنائمی را که نیزه ها و اسب های اهل اسلام گرد آوردند و خونشان در این راه به زمین ریخته در میان بادیه نشینان قبیله ات که تو را انتخاب نموده اند تقسیم می کنی!» (7)

متأسفانه برخی از کارگزاران و نامزدهای مجلس برای جلب نظر مردم، به اعطای هدیه های مادی روی می آورند و از این راه در صدد کسب قدرت و موقعیت هستند؛ یک مدیر ایرانی مؤمن علاوه بر این که در پی چنین اموری نیست توجه دارد که بسیاری از هدایایی که در داخل و خارج سازمان در مأموریت های اداری دریافت می کند متعلق به بیت المال است.

مردی از قبیله ی بنی اسد به نام ضبیعة بن زهیر را امیر مؤمنین، به کار گرفتند؛ وقتی مأموریت او پایان گرفت، با صندوقی از اموال، نزد امام علی علیه السلام آمد و گفت: ای امیر مؤمنان، مردمان برایم هدیه می آوردند و این، همان هدیه هاست؛ چنانچه برای من حلال است، از آن استفاده کنم و اگر چنین نیست، خدمت شما آوردم؛ حضرت فرمودند: «اگر آن ها را نگه می داشتی، خیانت بود»، آن گاه هدایا را از او دریافت و در بیت المال قرار دادند. (8)

قدرت مبتنی بر تخصص و دانش

قدرت مبتنی بر تخصص و دانش در اختیار افراد یا سازمان هایی قرار دارد که علم و مهارت را در انحصار خود گرفته باشند؛ از آنجا که فن آوری رو به پیشرفت می باشد، سازمان ها برای رسیدن به هدف های خویش به متخصصان و دانشمندان وابسته تر می شوند؛ هر چند که این قدرت با افزایش نیروی کار ارزان قیمت، خصوصاً درکشورهای جهان سوم رو به افول است.

در اسلام تخصص و دانش جایگاه ویژه ای دارد و «علم حاکم، و ثروت محکوم می باشد»(9) از این روی مقام عالمان و اندیشمندان بسیار والا شمرده شده و از سویی نیز به ترویج معلومات سفارش فراوان کرده و این نشر را به عنوان زکات دانش برشمرده است. مکتب اسلام کسانی را دانشمند می داند که به میزان حکمت و دانایی خود، در برابر همنوعان متواضعانه و فروتنانه برخورد می کنند و اندوخته های فکری و ذهنیشان را دست مایه کسب قدرت نمی نمایند؛ گرچه علوم مسلمانان باید عاملی برای قدرت نمایی در مقابل دشمنان باشد. (10)

قدرت مبتنی بر قانونی

ضرورت وجود قوانین در هر سازمان و تأثیر آن بر سلامت مجموعه و کارمندان بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا بدون قانون، هرج و مرج حاکم می شود و امنیت و اعتبار تشکیلات از بین می رود؛ در این صورت کار و تلاش برای هیچ یک از کارکنان مفهومی نخواهد داشت و اضطراب، دلهره و ناامنی، طعم شیرین کار را در کام همه تلخ خواهد کرد.

وجود قانون به برخی از کارکنان و کارگزاران اختیار می دهد تا متخلفان را مورد پیگرد قرار دهند؛ بنابراین واگذاری چنین اختیاری موجب قدرتمندی بعضی مدیران می شود؛ البته ساختار سازمانی مسیری است که فرد به وسیله ی آن به پایگاه قدرت دست می یابد و چنین قدرتی گسترده تر از قدرت مبتنی بر زور و پول و پاداش می باشد؛ چرا که این سه ابزار را نیز در دل خویش دارد؛ لذا سپردن چنین قدرتی به افراد تنها بر مبنای اطمینان از تقوا و عدالت آنان شایسته است تا مگر در سایه ی رفتار ناعادلانه ی آن ها زیانی متوجه کسی نشود.

قدرت معنوی

مسلمانان و خاصه شیعیان در پرتو تعالیم دین، علاقه ای فراوان به اندیشمندان مذهبی داشته و دارند، و به دستور یک عالم دینی، توجهی عمیق نشان داده و در راه اجرای فرمان او از مال و جان خود و فرزندانشان گذشته و به فرمانبری از وی افتخار می کنند و این همان قدرت معنوی دانشمندان و اولیاء الهی است.

همچنین هر کس در راه اطاعت الهی و تحقق اهداف اسلامی با هواهای نفسانی خویش مبارزه کرده و برای استیلای دین مجاهدت نموده و یا به خدمت گزاری مردم دست نوازد مورد محبتی وافر مسلمین خواهد بود.

قدرت معنوی در سایه ی عشق و علاقه ای که فرد نسبت به دیگری داشته و آرزویی که برای شبیه شدن به وی دارد، به وجود می آید.

ثمره ی قدرت معنوی برای مدیران، آسودگی خاطر، اقتدار و قاطعیت در انجام امور محوله است ولی کسب این جایگاهِ رفیع، در پسِ بندگی و عبادت معبود، ترک حرام و معصیت، انگیزه خدمت رسانی و مردم داری حاصل می شود و مبارزه ای طولانی و طاقت فرسایی با ابلیس و شیطان صفتان می طلبد و خداوند وعده داده که مسیر چنین مجاهدانِ مخلص را هموار نموده و به راه های خود، هدایتشان نماید. (11)


1) (التحقیق: ج 9، ص 205).

2) فرهنگ علوم سیاسی: ص 334-335.

3) سوره واقعه، آیه 41 و 45 و 46.

4) امام علی علیه السلام: «اَلْمالُ یرْفَعُ صاحِبَهُ فِی الدُّنْیا وَ یضَعُهُ فِی الاّْخِرَةِ» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم: ص367، ح 8298).

5) امام علی علیه السلام: «الْحُرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَیرٌ مِنَ الْغِنَی مَعَ الْفُجُور» (نهج البلاغه: نامه 31).

6) «لاتُکلِّمُونی بِما تُکلَّمُ بِهِ الْجَبابِرَةُ وَ لَاتَتَحَفَّظُوا مِنّی بِما یتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أهْلِ الْبادِرَةِ وَ لَاتُخالِطُونی بِالْمُصانَعَةِ وَ لَاتَظُنُّوا بِی اسْتِثْقالًا فی حَقٍّ قیلَ لی» (همان: خطبه 207).

7) «بَلَغَنِی عَنْک أَمْرٌ إِنْ کنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ إِلهَک، وَ عَصَیتَ إِمَامَک: أَنَّک تَقْسِمُ فَی ءَ الْمُسْلِمِینَ الَّذِی حَازَتْهُ رِمَاحُهُمْ وَ خُیولُهُمْ، وَ أُرِیقَتْ عَلَیهِ دِمَاؤُهُمْ، فِیمَنِ اعْتَامَک مِنْ أَعْرَابِ قَوْمِک…» (همان: نامه 43).

8) «لَو أمسَکتَهُ لَکانَ غَلُولاً» (أخبار القضاة: ج 1، ص 59).

9) امام علی علیه السلام: «الْعِلْمُ حاکمٌ، وَ الْمالُ مَحْکومٌ عَلَیهِ» (نهج البلاغه: حکمت 147).

10) ر.ک: مبحث «علم و دانایی» ص 157.

11) سوره عنکبوت، آیه 69.