مدیریت امروز، حاصل مطالعه در نظریه ها و از ترکیب تئوری کلاسیک با نئوکلاسیک به وجود آمده است؛ نظریه پردازان مدیریت امروز بر تصمیم گیری های علمی و به کارگیری ابزارهای تصمیم گیری، تأکید دارند؛ پیروان این فرضیه از بهبود و بازسازی سازمان صحبت می کنند؛ به جای اصول گرایان، کسانی بر مسند نظریه پردازی نشسته اند که معتقدند قبل از آن که بتوان به اصولی پایبند شد، لازم است که به طور علمی و دقیق اَعمال مدیران را مورد بررسی قرار داد.
نظریه های این دوره را می توان در سه نگرشِ کمّی، سیستمی و اقتضایی مورد بررسی قرار داد:
1- نگرش کمّی مدیریت: در این نظریه، تمام مسائل فنی در سطح وسیع به صورت علمی مورد بررسی قرار می گیرد؛ و بر سه رکن بنا شده است:
– تحقیق در عملیات «علم مدیریت»
– مدیریت و راهبری عملیات
– زیرساخت و سیستم های اطلاعاتی مدیریت.
2- نگرش سیستمی: در این نظریه، تمام مسائل، از حیث سیستم های نرم افزاری و سخت افزاری مورد بررسی قرار می گیرد و به اعتقادی این نگرش، بهترین روش برای انسجام بین مفاهیم و نظریه های مدیریت است و از این طریق می توان به نظریه ای جامع دست یافت.
3- نگرش اقتضایی: در این نظریه که به آن نگاه موقعیتی نیز گفته می شود، مدیر وظیفه دارد مشخص کند بهترین شیوه جهت نیل به مقاصد مدیریتی از حیث زمان و مکان چیست و با کدام یک از کارکنان و تحت چه شرایط مخصوصی، می توان به اهداف نائل آمد؛ لذا برای همه موقعیت ها و هدف ها یک الگوی قابل اجرا وجود ندارد، بلکه هر کاری روش و اسلوب خاصی خواهد داشت.
نکته ای که در مدریت امروز قابل نقد می باشد، آن است که همه امور در خدمت پیشبرد سازمان و سرمایه آن بوده و تمام وسائل و انسان ها حتی مدیرانِ میانی و کارکنان ابزاری برای نیل به اهداف و تحصیل منفعت های بیشتر جهت سازمان و مدیرانِ مافوق هستند در حالی که در نگرش الهی همه کارها و فعالیت ها بر محور «رضایت خداوند» در راستای «کسب منفغت برای خَلق خدا» پایه ریزی می گردند و حتی «خدا را بندگانى است که آن ها را براى منافع دیگر بندگان، نعمت و مکنت ها مى دهد، آن نِعَم را تا زمانى که بخشش مى کنند در دست آنان وامى گذارد، و چون از دهش منع کنند از ایشان بگیرد و به دیگران تحویل دهد».(1)
1) امام علی علیه السلام: «اِنَّ لِلّهِ عِباداً یخْتَصُّهُمُ اللّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنافِعِ الْعِبادِ، فَیقِرُّها فى اَیدیهِمْ ما بَذَلُوها، فَاِذا مَنَعُوها نَزَعَها مِنْهُمْ ثُمَّ حَوَّلَها اِلى غَیرِهِمْ» (همان: حکمت 425).