مدیران ایرانی در انتخاب روش ها برای برنامه ریزی باید خلاقیت و نوآوری داشته باشند؛ لذا جهت دست یابی به اهداف باید از مسیرهایی استفاده کنند که برای دیگران قابل پیش بینی نیست و چنانچه این راه با شکست مواجه شد، راه کارهای دیگری نیز عاقبت اندیشی کرده باشند؛ بنابراین یک سازمان پویا بیش از آن که به بودجه و امکانات نیاز داشته باشد، به مدیری خلاق و نوآور نیازمند است.
تعریف خلاقیت و نوآوری
صاحب نظران تعریف های مختلفی از خلاقیت و نوآوری دارند؛ از مجموعه سخنان آنان می توان نتیجه گرفت:
خلاقیت، عبارت از تولید یک اندیشه و فکر جدید است که با طرح ها و ایده های قبلی تفاوت داشته باشد؛ در حالی که نوآوری به عملی ساختن آن اندیشه و فکرِ متفاوت گفته می شود؛ به تعبیر دیگر، خلاقیت به قدرت ایجاد اندیشه های نوین اشاره دارد و نوآوری به معنای کاربردی نمودن آن افکار نو و تازه می باشد،(1) پس خلاقیت مقدمه ی نوآوری بوده و بدون خلاقیت، نوآوری مفهومی ندارد.
برای حصول به خلاقیت «باید سرپرست گروه با زیرمجموعه صادقانه رفتار و پراکندگی کار و افکار خود را جمع و ذهنش را آماده سازد»(2) و به داشته های علمی که قبلاً در ذهن او نقش بسته یا نگاشته رجوع کند و آن ها را به خوبی مورد بررسی قرار داده و با کمک علومی که تحصییل نموده به مفاهیم جدید دست یابد؛ زیرا «کسی که در آموخته هایش بسیار بیندیشد دانش خویش را استوار می سازد و به فهم مطالبی که نمی فهمد نائل می شود»(3) و ابتکار و نوآوری آغاز می گردد.
زمینه سازی سازمانی برای بروز خلاقیت
یکی از وظایف مدیران برای برنامه ریزی های بهتر، ایجاد یک مجموعه حمایت کننده در راستای پرورش خلاقیت و نوآوری است.
امروزه ادامه ی حیات یک سازمان یا جامعه بستگی به بازسازی های مستمر و خلاقیت های دائمی کارکنان آن دارد؛ اگر مدیر تنها به انجام عملکردهای گذشته بپردازد و یا روش های قدیمی اتخاذ کند و ابتکار عمل نداشته باشد، شکست می خورد؛ لذا باید پیوسته به کارهای نوین توجه کرد چرا که «بهترینِ هر امری جدید و تازه ی آن است».(4)
لازمه ی رسیدن به قله های بلند، خلاقیت و نوآوری است؛ در جامعه های پویا و پرکار هر فرد و سازمانی که خلاق نباشد و ابتکار عمل را در دست نگیرد محکوم به نابودی می باشد.
جسارت در ارائه ی فکر نو
گذشته هر چقدر نیکو باشد قانع شدن به آن آغاز سقوط بوده و ضروری است افکار نو و خلاق در جامعه و محیط کار به اجرا درآید و انجام چنین افکاری نیاز به افراد جسور دارد؛ بخش تکمیل کننده ی خلاقیت، جسارت در کار است؛ باید توجه داشت که اسلام همیشه به وسیله ی توان مندی و شهامت انسان های بی پروا و باجرأت توانسته به پیش رود و گسترش یابد.
آن چه در آغاز شکوفایی اسلام به مسلمانان جرات و جسارت می داد تا در برابر قدرت های موجود بایستند و با نداشتن تجهیزات اولیه، بر مدرن ترین ارتش روزگار خویش پیروز شوند این بود که اوّلاً از جان سپردن نمی ترسیدند و مرگ سرخ و شهادت را کامیابی بزرگ می دانستند؛ ثانیاً گوش به فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ولی خود می سپردند؛ ثالثاً در مواجهه با دشمنان، نوعی خلاقیت و نوآوری همراه با دلیری و بی باکی به خرج می دادند؛ برای نمونه می توان به حفر خندق در اطراف مدینه اشاره کرد که منجر به پیروزی سپاه اندک مسلمان در مقابل انبوه لشکریان دشمن گشت؛ این حرکت سپاهیان اسلام ثابت کرد که تجارب قدیم و دستاوردهای موجود، به تنهایی جهت فیروزمندی کافی نیست، بلکه باید با فکری نو و در واقع، با ترکیبی از تجربه های گذشته و پدیده های نو، با آینده روبرو شد تا به فتح دست یافت.
باید توجه داشت، هیچ فیلسوفی نتوانسته در دانش آموختگان خویش، روح شجاعتی را که پیامبران در پیروانشان دمیده اند، ایجاد کند؛ چون جسارتی را که انبیا به اصحاب خود می دهند ناشی از اعتقاد قلبی بوده و از این روی مؤمنان جسورترین افراد هستند و می توانند با نیروی ایمان خود نوآوری ها و خلاقیت های فراوانی نشان دهند.
زیربنای تمام خلاقیت ها و نوآوری ها، جرات و بی باکی رئیس و کارکنان است؛ لذا باید در هنگام انتخاب مدیران، افرادی را برگزید که دارای شهامت باشند زیرا از یک سو یکی از شرایط مهم راهبری و مدیریت سیاسی اجتماعی شجاعت می باشد؛(5) و از سوی دیگر مدیری موفق کسی است که از نیروهای تحت الامر نیز انتظار رشادت و جسارت داشته باشد.
نیروهای خلاق، نقطه مقابل ماموران هستند؛ با این توضیح که بعضی از کارمندان خلاق اند و برخی با این توجیه که مامورند و معذور، در چارچوب شرح وظایف خود به فعالیت های عادی می پردازند؛ آنان هیچ گونه نوآوری ندارند؛ «خلاقیت» متناسب با «ایده سازی» بوده و احساس «مامور بودن» مناسب با «اجرا» می باشد؛ در عین حال بسیاری از کارکنان، به علت آن که در عرصه های پیچیده و پیش بینی نشده ای حضور می یابد، چه در قلمرو اندیشه و چه در حیطه ی اجرا، نیازمند آن است که خلاقیت زیادی داشته باشد و ابتکار عمل نیز در عرصه ی ستاد و اجرا نیز تا حد وافری منوط به نوآفرینی است؛ حوزه ی خلاقیت «کلان» به ایده و حوزه ی خلاقیت «خُرد» به ستاد و اجرا مربوط می شود.
وظیفه نوآوری مدیر
در جامعه امروزی که تحولات وسیع و سریعی در حال انجام می باشد، یکی از این وظایف مدیران ایرانی کارآزموده، نوآوری در سازمان است؛ مدیرانِ نوآور، به تغییر محیط، مشخص کردن مسیر تحول، تحمل قطعی نبودن برخی مسائل و خطرپذیری توجه دارند و از آنان انتظار می رود، آسان کننده راه تغییرات و تطبیق پذیری باشند.
در حقیقت مدیری که هم نوا با تغییرات عمل کند، تفکر خلاق داشته باشد و توانایی اداره و مدیریت تحولات را دارا باشد، صلاحیت های لازم را برای احراز مدیرِ نوآور دارد.
نوآوری بر فرهنگ استوار است؛ یعنی مسئولان باید تاکید اصلی خویش را بر توان مندی کارکنان بگذارند و تشکیلات را نیز به چنین امری تشویق نمایند؛ علاوه بر این مدیران می توانند جریان مطلوبی از ایده ها و طرح ها را در سازمان ایجاد کنند؛ چیزی که آن ها را در این کار یاری می کند توانایی خود ایشان برای ساخت دهی مجموعه از پایین به بالا و اعتماد به افراد می باشد (6)
بنابراین لازم است نیروهای اداری خلاقیت، نوآوری و توانمندی های خود را افزایش دهند تا بتوانند با مشکلات مقابله نمایند و بر آن ها فائق آیند؛ همچنین ضروری می باشد باور کنند که فکر و اندیشه ی نو می تواند سازمان ها را همیشه زنده و پویا نگاه دارد.
پس وظیفه ی مدیرِ ایرانی آن است که توان مندی ها و خلاقیت ها را شناسایی کند و آن ها را در مسیر ماموریت ها سوق دهد؛ چنان که امیرالمؤمنین علی علیه السلام آگاهی بر توانایی ها و نوآفرینی ها را بخشی از رسالت پیامبران می شمارند و می فرمایند: «خداوند رسولانش را برانگیخت و پیامبرانش را به دنبال هم به سوی آن ها گسیل داشت،… تا نیروهای پنهان عقول آنان را برانگیزانند».(7)
موانع خلاقیت
موانع خلاقیت را می توان به دو گروه «عملی» و «ذهنی» تقسیم کرد؛ موانع عملیِ خلاقیت عبارتند از: ترس از انتقاد(8) و شکست، عدم اعتماد به نفس(9) و تمایل به همرنگی با دیگران؛ و مواردی همچون ثبات، تعهد، تراکم، تلخیص و بی خیالی از مهم ترین مانع های ذهنی خلاقیت به شمار می آیند.
ثبات به معنای آن است که فرد اسیر روش نگریستن واحد به یک مشکل یا استفاده از نگرشی واحد به هنگام تعریف، تشریح یا حل آن می شود.
در مورد تعهد، به محض این که افراد به یک نظرگاه خاص یا تعریف یا راه حل متعهد می شوند، احتمال دارد که آن عهد را پیگیری کنند و از کار و اندیشه جدید بازمانند.
تراکم یعنی نگاه کردن بسیار محدود به یک مشکل.
تلخیص به معنای محدودکردن ساختگی مشکلات که در این صورت به عدم تشخیص جزء از کل می انجامد و یا غربال نمودن بسیار زیادِ داده ها یا ایجاد کردن فرضیه هایی است که مانع از حل مشکل می شود.
بی خیالی به عنوان یک مانع ذهنی، عبارت از عدم کنجکاوی و جهت گیری در مقابل تفکر است.
رفع موانع خلاقیت ذهنی، شامل چهار مرحله است که عبارتند از آمادگی، تکوین، روشنگری و تأئید.
آمادگی شامل جمع آوری اطلاعات، تعریف مشکل، ایجاد راه حل های جایگزین و بررسی آگاهانه ی تمام اطلاعاتی است که در دسترس قرار دارند.
تکوین غالباً شامل فعالیت ذهنی ناآگاهانه ای می باشد که در آن ذهن، به دنبال راه حلی است تا افکار غیرمرتبط را با هم ترکیب کند؛ در این مرحله تلاش آگاهانه وجود ندارد.
روشنگری زمانی رخ می دهد که بصیرتی موجود باشد و یک راه حل خلاق به طور رسا بیان شود.
تائید مرحله ی آخر بوده و شامل ارزیابی راه حل خلاق نسبت به برخی از ستانده های قابل قبول است. (10)
باید توجه داشت خلاقیت ذهنی و پرورش ذهن در پرتو «ایجاد سؤال» کسب می گردد و همچنین حل مسائل روزمره و مشکلات فکری و ایجاد خلاقیت فکر و اندیشه نیز بواسطه پرسشگری پاسخ داده می شود.
در قرآن کریم به ایجاد سؤال (چراپروری) عنایت ویژه ای گردیده و در بسیاری از آیات، موضوعات با طرح پرسش بیان شده است. (11)
امام علی علیه السلام به مسأله ی چرایی پدیده ها در جامعه ی اسلامی توجه می نمودند و به همه ی یاران خود توصیه می کردند که «قبل از آن که از بین شما بروم از من بپرسید، زیرا در نزد من دانش اولین و آخرین است».(12)
1) ر.ک: «مدیریت عمومی: ص 229».
2) امام علی علیه السلام: «و لْیصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ، وَ لْیجْمَعْ شَمْلَهُ، وَ لْیحْضِرْ ذِهْنَهُ؛ فَلَقَدْ فَلَقَ لَکمُ الْأَمْرَ فَلْقَ الْخَرَزَة» (نهج البلاغه: خطبه 107).
3) امام علی علیه السلام: «مَنْ أَکثَرَ الْفِکرَ فِیمَا تَعَلَّمَ أَتْقَنَ عِلْمَهُ وَ فَهِمَ مَا لَمْ یکنْ یفْهَمُ» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم: ص 57، ح 573).
4) امام علی علیه السلام: «خَیرُ کلِّ شَی ءٍ جَدِیدُه» (همان: ص 416، ح 9515).
5) «فَوَلِّ من جُنودِک… أهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجَاعَةِ وَ السَّخَاءِ وَ السَّماحَة…» (نهج البلاغه: نامه 53).
6) ر.ک: «نهادی کردن نوآوری در سازمان».
7) «فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیهِمْ أَنْبِیاءَهُ… وَ یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ» (نهج البلاغه: خطبه 1).
8) ر.ک: مبحث «انتقادپذیری» ص 286.
9) ر.ک: مبحث «راه های افزایش قدرت تصمیم گیری» ص 130.
10) ر.ک: مقاله «خلاقیت و نوآوری در مدیریت».
11) برای نمونه به سوره انبیاء، آیه 7، سوره بقره، آیه 211 و 108، سوره صافات، آیه 11، سوره یونس، آیه 94 مراجعه شود.
12) «سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی سَلُونِی فَإِنَّ عِنْدِی عِلْمَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِین» (بحارالانوار: ج 40، ص 144).