یکی از ویژگی های ارزشمند کارمندان و کارگزاران، در سازمان و محیط کار باید واقع نگری در مطالب و اطلاعات باشد؛ آن ها نبایستی حوادث و مسائل را از پیش داوری کرده و بر اساس ذهنیت خویش امور را راهبری نمایند؛ خصوصاً نباید درباره ی افراد با دیده ی منفی بنگرند و عیوبی را به ایشان نسبت دهند؛ متأسفانه برخی از مدیران به همه موضوعات با عینک بدبینی نگاه می کنند.
واقع بینی باعث می گردد آبروی افراد محترم شمرده شده و قبل از اثبات جرم و حتی در بسیاری از موارد پس از احراز آن، افشاگری و هتک حرمت نشود؛ چرا که این عمل یکی از رذایل اخلاقی و از معاصی بسیار نکوهیده محسوب و نقطه ی مقابل پرده دری، رازداری و عیب پوشی است؛ از آنجا که مؤمنان به خاطر ایمان همانند شخصیتی واحدی هستند، توهین به شخصی از آنان، اهانت به دیگران تلقی می شود؛ در یک جمع وقتی کسی متهم به گناهی شد و عیبی از وی آشکار گردید، آتش این رسوایی گروه را می سوزاند؛ در یک سازمان نیز کارگران در کار و فعالیت به همدیگر وابسته اند؛ بنابراین عیب جویی نسبت به فردی از اشخاص در حقیقت کشف عیوب تمامی آن ها بوده و از عوامل ایجاد جوّ بی اعتمادی در روابط کارگزار و کارکنان یا کارمندان با هم می باشد؛ و گذشته از آثار زیانبار و خطرناک گوناگون، موجب کیفرهای شدید خداوند عالم نیز خواهد شد و در قرآن و روایات اسلامی سخت مورد نکوهش قرار گرفته ؛ چنان که خدای متعال می فرماید: «وَیلٌ لِکلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَه»(1) «وای بر هر بدگویی کننده ی عیب جوی».
«هُمَزه» صیغه ی مبالغه و به معنی شکستن می باشد؛ چرا که افراد بدگو و غیبت کننده شخصیت اشخاص را در هم می شکنند؛ و «لُمَزه» نیز صیغه ی مبالغه و به معنای غیبت کردن و افترا بستن بوده؛ عیب جو کسی است که با تیزی زبان، حرکت دست و چشم و ابرو در پشت سر یا پیش رو، به مردم طعنه می زند یا آنان را به استهزا می گیرد و بدگویی کند و یا هدف تیرهای طعن و تهمت خود قرار دهد، به مدیر ایرانی توصیه می شود «از معاشرت با کسانی که در جستجوی عیب های مردمند دوری کن؛ زیرا هرکه با آن ها همنشین شد از گزندشان سالم نمی ماند».(2)
برای دوری از این صفت زشت می توان همواره عیوب خویش را بررسی کرد زیرا «هر که در نقیصه نَفسش نگریست عیب جویی دیگران از نظرش برود»، (3) و مادامی که انسان به خویشتن مشغول باشد در راه رشد خود می کوشد و در صدد رفع نواقصش برآمده و فرصتی برای خطا یابی دیگران نمی یابد، البته مدیران جامعه باید عیب پوش ترین افراد باشند، «زیرا در اشخاص عیوبی هست که والی در پوشاندن آن خطایا از همه کس سزاوارتر است، پس در رابطه با زشتی هایی که از مردم بر تو پنهان شده کنجکاوی مکن، زیرا فقط در آن چه از عیب های آدمیان نزد تو معلوم گشته وظیفه اصلاح داری».(4) سعدی این مطلب را به زیبایی به نظم کشیده:
همه عیب خلق دیدن نه مُروت است ومردی
تو حساب خویشتن کن نه حساب خلق
نگهی به خویشتن کن که همه گناه داری
که بضـاعت قیامت عمل تبـاه داری
سعدی
همانطور که رازداری و عیب پوشی سبب وحدت و همکاری در میان کارکنان می شود، عیب جویی و پرده دری نیز موجب اختلاف و درگیری و بدبینی و بی اعتمادی و دشمن سازی می گردد و یک مدیرِ ایرانیِ واقع بین، در پی تجسس(5) در زندگی خصوصی زیردستانش برنمی آید؛ او عیب پوش است نه عیب یاب و جویای نواقص مردم.
1) سوره همزه، آیه 1.
2) |«إِیاک وَ مُعَاشَرَةَ مُتَتَبِّعِی عُیوبِ النَّاسِ فَإِنَّهُ لَمْ یسْلَمْ مُصَاحِبُهُمْ مِنْهُم» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم: ص 433، ح 9887).
3) «مَنْ نَظَرَ فِی عَیبِ نَفْسِهِ إشْتَغَلَ عَنْ عَیبِ غَیرِه» (بحارالانوار: ج 72، ص 49).
4) «فَإِنَّ فِی النَّاسِ عُیوباً الْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلَا تَکشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْک مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَیک تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَک» (نهج البلاغه: نامه 53).
5) ر.ک: مبحث «تجسس» ص 404.