کرامت انسانی یکی از مهم ترین اصولی است که اسلام شناخت انسان ها را مبتنی بر آن می داند لذا باید در فرهنگ سازمانی دقیقاً مورد توجه قرار گیرد.
مبنا قرار دادن سود مادی یا کرامت انسانی از موارد اختلاف اساسی مدیریت اسلامی و فرضیه های مدیریتی غربی بوده و آن ها کسب استفاده و رِبح بیشتر را اساس قرار می دهد، در صورتی که مدیریت دینی اصل را بزرگ منشی انسان(1) می داند و عقیده مند است اظهار حقارت و خواری آن چنان زشت و ناپسند است که «یک ساعت ذلت، با عزت تمام دوران زندگی برابری نمی کند»،(2) و اِبراز زبونی با پرهیزکاری منافات داشته «کسی که در مقابل شیفتگان دنیا اِشعار مذلت کند، جامه ی تقوی و پاکی را از تنِ به در آورده»(3) و باز معتقد است «آن کس که بزرگی و بزرگواری نفس خویش را باور دارد هرگز آن را با پلیدی گناه پست و خوار نمی سازد».(4)
فرهنگ اسلام، گرامی داشتن کرامت افراد را به مؤمنان و یا کارکنان تحت الامر، محدود نمی سازد، بلکه اعتقاد دارد که باید عظمت انسانی پیروانِ ادیانِ دیگر و حتی دشمن را نیز پاس داشت و با آنان عملی خلاف جوانمردی انجام نداد.
هنگامی که اُسرای ایرانی را وارد مدینه کردند، خلیفه ی دوم تصمیم گرفت زنانِ دربند را بفروشد و مردهای اسیر را غلامِ عرب ها قرار دهد؛ همچنین دستور داد مردان بازداشت شده ی فارس، افراد علیل و ضعیف و پیر عرب را در کنار کعبه به دوش گیرند و طواف دهند؛ در این حال حضرت علی علیه السلام به او یادآور گشت که پیامبر اکرم فرمود: «کریم هر قوم و ملتی را عزیز دارید»(5) او تصدیق کرد و گفت من نیز از پیامبر اعظم شنیدم که فرمود: «مردمان شریف هر گروهی را پاس دارید؛ حتی اگر با شما مخالف باشند»(6) سپس فرمودند: این افرادِ پارس، مردانی حکیم و گرامی هستند؛ زیرا تسلیم ما شدند و به دین مقدس اسلام رغبت پیدا کردند؛ پس سهمی را که من و بنی هاشم از این اسیران داریم، در راه خدا آزاد کردم؛ مهاجران و انصار گفتند: ای برادر رسول خدا، ما نیز نصیب خود را به تو بخشیدیم؛ امام فرمودند: «پروردگارا، اینان بهره ی خود را بخشیدند و من هم پذیرفتم و دربندان آن ها را برای تو آزاد نمودم»(7) خلیفه دوم گفت: علی بن ابی طالب در این عمل سبقت جُست و تصمیمی را که من درباره ی مردم عجم داشتم درهم شکست. (8)
فرهنگ سازمانی آن گاه به استغنا و غنی می رسید که بر محور ارج نهادن به انسان حرکت نماید، یعنی مبتنی بر ارزش های اسلامی باشد و به سرمایه های انسانی و اجتماعی ارزش نهد؛ زمینه ی رشد معنوی افراد را فراهم سازد؛ سطح علمی را ارتقاء بخشد؛ تخصص و مهارت های کارکنان را بر پایه های تجربه و دانش بنا گذارد؛ حافظ عزت و کرامت سالمندان و از کارافتادگان بوده و معیشت آنان را تأمین کرده و از نظرات و تجارب پیشگامان بهره جوید.
استیفن رابینز Stephen P. Robbins نیز در مورد سازمان هایی که از فرهنگ قوی برخوردارند، می نویسد: «یک فرهنگ توانا از طریق ارزش های اساسی سازمانی شناخته می شود که به وسیله ی افراد با تمام توان رعایت شود و دارای اولویت های روشن بوده و به طور وسیعی بین اعضای سازمان مشترک باشد؛ در یک فرهنگ نیرومند تعداد زیادی از اعضاء، منزلت های بنیادی را پذیرفته اند، نحوه ی اولویت بندی آن ها را قبول کرده اند و قویاً به آن پایبند هستند».(9)
به عقیده ی وی سازمان های مذهبی، به دلیل شناخت منزلت ها و اولویت ها و پایبندی به اصول دینی، بیانگر نمونه ای از فرهنگ قوی هستند.
مدیرانِ ایرانیِ متدین می توانند با بازنگری معیارها و ارزش های سازمانی، به منظور تحقق کرامت انسانی، سلامت و عدالت را در سازمان خود و به تبع آن در جامعه، در راستای اجرای اهداف والای دینی گام های بهتری بردارند.
1) سوره إسراء، آیه 70.
2) امام علی علیه السلام: «سَاعَةُ ذُلٍّ لَا تَفِی بِعِزِّ الدَّهْر» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم: ص 478، ح 10983).
3) امام علی علیه السلام: «مَنْ تَذَلَّلَ لِأَبْنَاءِ الدُّنْیا تَعَرَّى مِنْ لِبَاسِ التَّقْوَى» (همان: ص 263، ح 5656).
4) امام علی علیه السلام: «مَنْ کرُمَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ لَمْ یهِنْهَا بِالْمَعْصِیه» (همان: ص 231، ح 4610).
5) «اکرِمُوا کَرِیمَ کُلِّ قَوْمٍ».
6) «إِذَا أَتَاکمْ کرِیمُ قَوْمٍ فَأَکرِمُوهُ وَ إِنْ خَالَفَکمْ».
7) «اللَّهُمَّ أَشْهَدُ أَنَّهُمْ قَدْ وَهَبُوا إِلَی حَقَّهُمْ وَ قَبِلْتُهُ وَ أُشْهِدُک أَنِّی قَدْ أَعْتَقْتُهُمْ لِوَجْهِک».
8) (مستدرک الوسائل: ج 11، ص 132 و الغارات: ج2، ص825).
9) تئوری سازمان: ص 386.