آنجا که پای ریاست عالی در میان است بیش ترین تأثیر بر فرهنگ سازمانی به واسطه اَعمال و کردار او بوجود می آید؛ به طور مثال میزان آزادی عملی که به زیردستان داده می شود، نحوه ی حاضر شدن در جمع کارکنان، شیوه حکمرانی، روش مکاتبات و نوع زندگی شخصی و حتی لباسی که مدیر بر تن کرده بر فرهنگ سازمانی که وی ریاست آن را به عهده دارد، اثر گذار خواهد بود.
یک مدیر ایرانی بایستی با دوری از تجملات، فرهنگ ساده زیستی را در سازمان خود گسترش دهد و در عمل درس زندگی بر اساس معیارهای دینی به همگان بیاموزد همچنان که این شیوه در میان رهبران مذهبی، به ویژه پیامبر اعظمصلی الله علیه و آله و سلم و امام علی علیه السلام رواج داشته؛ که یکی از نمودهای زندگی ساده و بی آلایش پیامبرِ خاتم پرهیز از خوی استکباری بوده؛ رسول خدا در این باره می فرمایند: «پنج کار را ترک نمی کنم تا پس از آن برای امتم سنت شود؛ با غلامان روی زمین غذا خوردن، سوار چهارپایان بی پالان شدن، بز را با دست خود دوشیدن، لباس پشمینه پوشیدن و به کودکان سلام کردن».(1)
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هنگامی که سوار بودند، اجازه نمی داد، کسی پیاده با ایشان حرکت کند، یا او را با خود سوار می کردند و یا اگر فرد نمی پذیرفت، می فرمودند جلوتر برود و در فلان مکان منتظر باشد؛ با توانگر و تنگدست یکسان مصافحه می نمودند؛(2) اگر به خوردن چیزی دعوت می شدند، آن را کوچک نمی شمردند هرچند خرمایی پوسیده بود؛(3) در خوراک و پوشاک بر دیگر اصحاب و غلامان برتری نمی جستند؛(4) طلب هر کس را چه آزاد و چه برده می پذیرفتند؛ در دورترین نقاط شهر به عیادت بیماران می رفتند؛ در منزل به کمک اهل خانه می شتافتند؛ در خلال نشستن تکیه نمی دادند. (5) و با افتخار می گفتند: من همان طور طعام می خورم که بردگان غذا می خورند، همین شکل می نشینم که بردگان می نشینند، که من بنده ای از بندگان خدایم. (6)
حضرت علی علیه السلام وقتی خبر یافت که کارگزار او (عثمان بن حنیف) در بصره به میهمانی یکی از ثروتمندان آن شهر رفته که در آن ضیافت، غذاهای رنگارنگ تدارک دیده شده و جایی برای تهیدستان نبوده، او را سخت مورد سرزنش قرار می دهند و به وی گوشزد می کنند: «گمان نمی کردم تو مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان به جفا رانده شده اند و توانگرشان را به سور می خوانند!». (7) سپس درباره ی قناعت خود می فرماید: «آگاه باش امام شما از تمام دنیایش به دو جامه کهنه، و از خوراکش به دو قرص نان بسنده نموده».(8)
باید توجه داشت که تمام کارکنان شیفته ی مدیرانی هستند که ساده زیستی را برگزیده اند و از شنیدن داستان زندگی مسئولانی همچون شهیدان رجایی، بابایی، بهشتی و نظایر آن ها لذت می برند؛ هرچند خود به شیوه ای تجمل گرایانه روزگار سپری می کنند.
1) «خَمْسٌ لَاأَدَعُهُنَّ حَتَّی الْمَمَاتِ الْأَکلُ عَلَی الْحَضِیضِ مَعَ الْعَبِیدِ وَ رُکوبِی الْحِمَارَ مُؤْکفاً وَ حَلَبَ الْعَنْزِ بِیدِی وَ لُبْسُ الصُّوفِ وَ التَّسْلِیمُ عَلَی الصِّبْیانِ لِتَکونَ سُنَّةً مِنْ بَعْدِی» (الخصال: ص 271).
2) شرح نهج البلاغة: ج 11، ص 196.
3) مناقب آل ابی طالب: ج 1، ص 127.
4) السیرة الحلبیه: ج 3، ص 448.
5) امتاع الاسماع: ج 2، ص 189-190.
6) طبقات الکبری: ج 1، ص 394.
7) «ما ظَنَنْتُ اَنَّک تُجیبُ اِلی طَعامِ قَوْم عائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ، وَ غَنِیهُمْ مَدْعُوٌّ» (نهج البلاغه: نامه 45).
8) «اَلا وَ اِنَّ اِمامَکمْ قَدِ اکتَفى مِنْ دُنیاهُ بِطِمْرَیهِ، وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیهِ» (همان: نامه 45).