در یک نظام اسلامی نیروها و مدیران سازمان دارای عقائد و بینشی راسخ به مبانی مذهب و احکام فقهی هستند و نسبت به تبعیت از دین و ولایت التزام دارند؛ چنین اعتقادی آنان را از تصمیم بر معصیت و امور خلاف اخلاق باز می دارد و در نتیجه کارهای خود را در راستای تقرب الهی، اجرای وظایف شرعی و دینی و پیروی از ولی فقیه انجام می دهند. (1)
ایمان به خدا و اعتقاد به قیامت، از مدیر و کارکنان، انسان هایی متعهد می سازد و موجب می شود که رئیس خود را در پیشگاه عدل الهی مسئول داند، و چنانکه در دنیا از او حساب نخواهند در عقبا از ریز و درشت اَعمالش سؤال شود، یعنی اگر کس به اندازه ی کمی کار نیک انجام دهد و چنانچه فردی به مقدار ذره ای بدی کند جزا و عِقاب آن را خواهد دید،(2) او اعتقاد دارد، خداوند از تصمیم های او و سایر کارمندان اطلاع داشته و از آن چه از دل هایشان می گذرد، آگاهی یافته و از رگ گردنشان به آنان نزدیکتر است. (3)
بر این اساس، یک مدیر ایرانی و کارمندان متدین، خود را در پیشگاه عدل الهی مسئول می دانند و همواره در تمام تصمیمات مراقب خویش هستند تا نهان و آشکارش یکسان باشد و همیشه و همه جا، پای از خواست خداوند فراتر نگذارند، حقوق کارگران و کارگزاران را رعایت نمایند و لحظه ای از حقیقت دور نشوند و پیوسته بر محور حق تصمیم گرفته و حرکت کنند.
1) سوره محمد، آیه 3.
2) سوره زلزله، آیه 7 و 8.
3) سوره ق، آیه 16.