جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هوشیاری

زمان مطالعه: 4 دقیقه

«هوشیاری» عبارت است از داشتن هوش، ذکاوت و قوه ی انتقال سریع و درست.

هوش یک ویژگی مهم بوده که باعث تفاوت های فردی میان اشخاص می شود و همیشه توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده، به طور که نشانه های این جلبِ نظر در علوم مختلف قابل مشاهده است.

داشتن درک درستی از هوش، مستلزم تعریف مشخصی از آن می باشد؛ برای مثال، روانشناسان تربیتی معتقدند: «هوش کیفیتی است که سبب موفقیت تحصیلی می شود»؛ از این روی آن را نوعی استعداد تحصیلی به شمار می آورند؛ فلاسفه «اندیشه های مجرد»(1) را به عنوان هوش مورد تاکید قرار می دهند؛ نظریه پردازان تحلیلی نیز آن را «توانایی استفاده از پدیده های رمزی» می دانند؛ تعریف های مشابهی که این اندیشمندان جهت هوش به کار می برند، عبارتند از «قدرت و رفتار مؤثر و یا سازگاری با موقعیت های جدید» و همچنین «تشخیص حالات و کیفیت های محیط» با این حال در نگاه عارفان هرچند «برای هر چیزى مقرری است حتى ناتوانى و هوش»(2) ولی «هوشمندی با شکمبارگى (و دنیادوستی) به بار نمى ‎آید»(3) و هوش با ایمان ارتباط تنگاتنگ داشته و «مؤمن هوشیار و دقیق و محتاط می باشد»(4) و هوشمندیِ افراد با ایمان با دیگران تفاوت دارد، لذا «از هوشیارى مؤمن پروا کنید که او با نور خدا نظر مى کند».(5)

دانشمندان، انواع گوناگونی از هوش را تعریف کرده اند؛ به عنوان مثال نوعی از هوش به نام هوش هیجانی (EQ) وجود دارد که موضوعی بسیار بحث برانگیز بوده و نمی توان از آن چشم پوشی کرد؛ در حال حاضر روانشناسان عموماً معتقدند که هوش منطقی انسان بیست درصد در کامیابی های او مؤثر است؛ در صورتی که برای سهم هوش هیجانی یا عاطفی به هشتاد درصد می رسد؛ هوش هیجانی را می توان در سراسر عمر افزایش داد، در حالی که بهره ی هوشی (IQ) که به آن هوش کتابی، هوش شناختی، هوش تحصیلی و هوش منطقی نیز می گویند چنین ویژگی ندارد.

خطرپذیری از ویژگی های هوش هیجانی بوده و در موفقیت های شغلی و تجاری از جایگاه مهمی برخوردار است.

گرچه بهره ی هوشی (IQ) به استدلال فرد کمک می کند اما هوش هیجانی به شخص این توانایی را می دهد که پیامدهای تصمیمات خود را پیش بینی کند؛ به عقیده دانشمندان، یک رابطه انسانی، با بهره ی هوشی آغاز می شود و با هوش هیجانی ادامه پیدا می یابد؛ به طور نمونه بهره ی هوشی به فرد یاری می رساند در سازمان استخدام شود، اما باقی ماندن او در تشکیلات و رشد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی وی به هوش هیجانی او وابسته است.

امروزه بسیاری از سازمان ها در معرض تغییر هستند و این تغییرات به مدیران و کارکنانی نیاز دارد که خود را با تحولات سازگار نمایند؛ در این حوزه تعامل اجتماعی یک عامل کلیدی در مدیریت تغییر سازمانی است، بر این اساس مدیرانی در آینده برنده خواهند بود که بتوانند با استفاده از هوش هیجانی خویش با کارکنانشان ارتباط صحیح و مؤثر برقرار کنند، پس هوش هیجانی شرط حتمی و اجتناب ناپذیر در سازمان به حساب می آید و برای یک مدیر و راهبر بااهمیت تر از بهره ی هوشی است چرا که کسی که فقط دارای بهره ی هوشیِ خوبی می باشد، گرچه در عرصه ذهن، موفق بوده، اما امکان دارد در ایجاد روابطی که در محیط خویش به آن ها احتیاج دارد، توفیقی نداشته باشد.

هوش هیجانی نوعی هوش بوده که به درک شخص از هیجانات خودش و هیجان دیگران مربوط است؛ در ارزیابی هوش هیجانی فرد، میزان آگاهی وی از هیجان ها و احساسات او و چگونگی کنترل و اداره آن مورد سنجش قرار می گیرد؛ باید در نظر داشت که هوش هیجانی ذاتی نیست و می توان آن را کسب کرد.

جدای از این تعریف ها، بهره ی هوشی ویژگی هایی همچون یادگیری سریع و بسیار، محاسبات دقیق و فوری، همچنین رسیدن به راه حل های جدید را در ذهن متبادر می کند.

تیزهوشی شامل مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی، الگوهای رفتاری و استعدادهاست و فراتر از مفهوم بهره هوشی است؛ برای سنجش میزان تیزهوشیِ افراد آزمون هایی وجود دارد که تنها بخشی از ماهیت تیزهوشی را اندازه گیری می کند؛ در روان سنجی و تعیین تیزهوشی اشخاص اختلاف نظر است؛ با تمام این پیشرفت های شایانی در این دانش صورت گرفته و همچنان در حال تکامل می باشد.

با این اوصاف در ادبیات اسلامی، واژه های گوناگونی در ارتباط با هوش به کار گرفته می شود؛ واژه هایی چون فراست، کیاست، زیرکی، ذکاوت؛ برای نمونه امام علی علیه السلام در مورد اهمیت کیاست در مؤمنان می فرمایند: «شریف ترین مؤمنین کسی است که کیاست او بیشتر باشد»،(6) و درباره ی برتری عبادت زیرکان نیز فرمودند: «چه نیکوست خواب زیرکان و افطار آنان».(7)

آفت هوشمندی و هوشیاری

همان گونه که برای تمام مزیت های مادی و معنوی، آفت هایی وجود داردکه مسیر رشد و ترقی دارندگان آن را سد می سازد، هوشمندی نیز آفاتی دارد؛ بزرگ ترین آفت آن گزافه کاری است؛ انسان هوشمند اگر به بیهوده کاری دل ببندد و وقت و اندیشه ی خود را صرف چنین اموری کند از تفکر درباره ی مسائل اصلی بازمی ماند و هوشیاری او متوقف می شود.

در حدیث نبوی صلی الله علیه و آله و سلم، چنین رفتاری، نه زیرکی بلکه پخمگی و مشغولیت های بی مورد و مخالف هوشمندی معرفی شده می گوید: «آسیب عبادت سستی و آفت زیرکی از اندازه خارج شدن و پرداختن به امور گزاف است».(8)

علامه محمد باقر مجلسی بعد از نقل این عبارت، نوشته: «منظور آن است که زیرکی از صفات پسندیده بوده، آفت بسیار بدی داشته که به آن خدشه جدی می زند و هنگامی که زیرکی دچار آسیب شود، آن را از بین می برد؛ انسان باهوش باید خود را از این آفت در امان نگه دارد».

متأسفانه با ورود فضاهای جدید سایبری در کشور و سامانه های موبایلی و داستگاه های مشابه و وجود بازی های جذاب، پرداختن به چنین امورِ گزافه ای فراوان گشته که تاثیرات منفی فراوانی در فعالیت اجتماعی و ذهنی افراد به جا گذارده است.


1) اندیشه ی مجرد عبارت است از بازتاب تعمیم یافته ی واقعیت در مفاهیم که به صورت واژه ها بیان می شود.

2) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: «کلُّ شی‏ءٍ بِقَدَرٍ حتى‏ العَجْزُ و الکَیس‏» (نهج الفصاحه: ص 609).

3) امام علی علیه السلام: «لا فِطنَةَ مَعَ بِطنَةِ» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم: ص 360، ح 8156).

4) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: «الْمُؤْمِنُ‏ کَیسٌ‏ فَطِنٌ‏ حَذِر» (بحار الانوار: ج 64، ص 307).

5) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: «اِتَّقوا فِراسَةَ المؤمنِ، فإنّهُ ینظُرُ بنُورِ اللَّهِ» (الکافی: ج 1، ص 218).

6) «أَشْرَفُ الْمُؤْمِنِینَ أَکثَرُهُمْ کیساً» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم: ص 322، ح 7469).

7) «حَبَّذا نَوْمُ الاَکیاسِ وَ اِفْطارُهُم» (نهج البلاغه: حکمت 145).

8) «افَةُ العِبادَةِ الفَترَةُ وَ افَةُ الظَّرْفِ الصَّلفُ» (بحارالانوار: ج 74، ص 68).