بصیرت انسانی به معنای بینش و باورهای فرد از جهان هستی بوده؛ همچنین به معنی فهم درست و توانایی تحلیل واقعیت های جامعه به وسیله ی انسان می باشد؛ امروزه که احاد مردم در معرض بسیاری از تهاجمات اعتقادی قرار دارند، چنانچه دارای بینایی و هوشیاری واقعی نباشند امکان دارد نتوانند در برنامه ریزی ها حقیقت را تشخیص داده و حتی سخن ناواقع شبهه افکنان را بپذیرند و بین حق و باطل به اشتباه بیافتند؛ پس «نداشتن چشم آسان تر از دارا نبودن بصیرت است».(1)
اولین ویژگی مدیران ایرانی و نیروهای متدین و در نظام دینی آن است که اهل بینش هستند و موضع گیری های آنان بر اساس روشن بینی می باشد، امام علی علیه السلام در قسمتی از سخنان خویش، می فرمایند: «اما من نسبت به امور آگاهی و بصیرتِ لازم را دارم؛ نه حقیقت را می پوشانم و نه حق بر من پوشیده می ماند».(2)
بر این اساس «بصیرت»، در زندگی فردی و اجتماعی اهمیت زیادی دارد و قطب نمای حرکت در جامعه دینی می باشد تا حق از باطل شناخته شود، خواص با بینش می توانند با افراد و امکانات کم در مقابل جهان استکباری بایستند و پیروز میدان شوند زیرا «نبرد با فزونی نیرو نیست، بلکه با بصیرت و روشن بینی کامل است».(3)
قرآن کریم برای بصیرت و آگاهی اهمیت فراوانی قائل شده؛ چنان که ناآگاهی دشمنان اسلام را تنها عامل شکست آنان می داند؛ حتی اگر هزار نفر از آنان برای مقابله با تنها صد نفر از مسلمانان بسیج شوند،(4) چون مؤمنان اقدامشان از روی ایمان به خداست و آن نیرویی است که هیچ نیرویی توان مقاومت با آن را ندارد و این به خاطر آن است که ایمان مبتنی بر آگاهی صحیح است و آگاهی صحیح، مؤمنان را به هر صفت نفسانی نیکی چون شجاعت، جرات، استقامت، وقار، آرامش روحی و غیره متصف می کند. (5) البته قرآن نمی خواهد بگوید که زور بازوی مسلمان ها بیشتر است، بلکه می گوید: کفار مردمی نفهم و بی بصیرت هستند و برعکس، مؤمنین مردمی فهیم و با بصیرت هستند. (6)
در برنامه ریزی ها و عملکردها ضروری است که با بصیرت اقدام گردد؛ چرا که اگر عاری از بینش و معرفت دست به کاری زده شد، زیان آن جبران ناپذیر می باشد و «آنکه بدون شناخت عمل کند، مانند کسی است که به بیراهه می رود؛ پس هرچند شتاب نماید از هدف دورتر می شود».(7)
یک مدیر ایرانی کارآزموده، هرچه می شنود، بدان می اندیشد و آن چه می بیند، به سادگی از کنار آن نمی گذرد؛ بلکه به وسیله آن، شناخت خویش را افزون می سازد؛ «بینا کسی است که شنید و اندیشه نمود و نظر کرد و بصیر شد و از عبرت ها پند گرفت، سپس در راه روشن رهسپار گشت».(8)
آن چه باعث می شود مدیری، شناخت و بینش خود را از دست بدهد و نتواند اوضاع سازمان را به خوبی مدیریت و هدایت کند، غفلت از برنامه ریزی صحیح و نادیده گرفتن وضعیت سیاسی، اخلاقی و اعتقادی کارکنان مجموعه ی تحت مدیریت خویش و همچنین وضعیت سازمان هایی است که در رقابت با سازمان او هستند، پس «غفلت پیوسته، بصیرت را کور گرداند».(9) در حالی که «انسان آگاه از زمانه، هرگز غافلگیر نمی شود».(10)
بصیرت و بینش، لازمه ی فعالیت در دستگاه های حساس دولتی و اجرایی بوده و ضروری است، افراد جامعه ی اسلامی روشن بینی خود را افزایش دهند تا در هنگام رویارویی با دشمنِ خارجی با هوشیاری کامل با او مواجه شوند. (11)
1) امام علی علیه السلام: «فَقْدُ الْبَصَرِ أَهْوَنُ مِنْ فَقْدِ الْبَصِیرَة» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم: ص 41، ح 5).
2) امام علی علیه السلام: «إنَّ مَعِی لَبَصِیرَتِی مَا لَبَّسْتُ عَلَی نزَفْسِی وَ لَا لُبِّسَ عَلَی» (نهج البلاغه: خطبه 10).
3) امام علی علیه السلام: «انَّ القِتالَ لَیسَ بِالکثرَةِ بَل بِالبَصیرَةِ» (اعیان الشیعه: ج 1، ص 332).
4) سوره انفال، آیه 65.
5) ترجمه المیزان: ج 9، ص 161.
6) آشنایی با قرآن: ج 3، ص 81-82.
7) امام صادق علیه السلام: «الْعَامِلُ عَلَی غَیرِ بَصِیرَةٍ کالسَّائِرِ عَلَی غَیرِ الطَّرِیقِ لَایزِیدُهُ سُرْعَةُ السَّیرِ إِلَّا بُعْداً» (الکافی: ج 1، ص 43).
8) امام علی علیه السلام: «انمَا البَصیرُ مَن سَمِعَ فَتَفَکرَ وَ نَظَرَ فَابْصَرَ وَ انتفَعَ بالعِبرِ، ثُمَّ سَلَک جَدَداً واضِحاً» (نهج البلاغه: خطبه 152).
9) امام علی علیه السلام: «دَوَامُ الْغَفْلَةِ یعْمِی الْبَصِیرَةَ» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم: ص 266، ح 5762).
10) امام صادق علیه السلام: «العَالمُ بِزَمانهِ لاتَهْجُمُ عَلیهِ اللَّوَابسُ» (الکافی: ج 1، ص 61).
11) ر.ک: مبحث «بصیرت کارکنان» ص 341.