جذب منابع مالی از راه حرام، اصول اخلاق مدنی را از هم می پاشد؛ بدین ترتیب صاحبان مال و قدرت برای به دست آوردن سود بیشتر، دست به هر کاری می زنند و نیت مسئولانی را که در ابتدا با اهدافی خداجویانه به میدان اقتصادی آمده بودند تغییر می دهند؛ در نتیجه هر مدیری تنها به این می اندیشد که چگونه از تجارتی اندک و یا کارکردی کوتاه مدت و یا بیت المال ثروت بیشتری به دست آورد؛ در این صورت روح برادری و نوع دوستی از جامعه رخت برمی بندد و خُلق و خُوی اجتماعی به خطر می افتد و سرنوشت اجتماع نیز تغییر می کند؛ چرا که دگرگونی مسیرِ احاد یک ملت در گرو استحاله اخلاق و رفتار مردم است.
بنابراین، جذب منابع از راه حرام و بدون در نظر گرفتن قوانین و مقررات شرع مقدس، از جمله عوامل مهمی است که بر رفتار و اخلاق اجتماعی اثر نامطلوب می گذارد و باعث گسترش فساد در جامعه می شود؛ چنان که حتی وقوع قتل را نیز برای به دست آوردن منافع مالی نامشروع ممکن می سازد؛ از این روی امام رضا علیه السلام
در بیان علّت حرمت سرقت فرموده اند: «دزدی حرام شمرده شده است؛ چرا که اگر مباح بود، اموال فاسد می شد و قتل نفوس پدید می آمد».(1)
یک مدیر ایرانی موفق به خوبی می داند که تحصیل درآمد حرام سبب رکود اقتصادی است؛ هنگامی که به راحتی اکتساب اموال نامشروع صورت گیرد، مردم دست از فعالیت های سخت اما مفید برداشته و هرکس در پی حصول منفعت بیشتر، کاری را برمی گزیند که فراوان تر منافع دنیایی او را تضمین کند؛ فارغ از آن که به درستی یا نادرستی آن بیندیشد؛ در نتیجه، مردمان تولید و صنعت و دانش را رها می کنند و به سوی اَعمالی ساده با منفعت فراوان و گناه هم چون رباخواری گام برمی دارند تا جایی که «اگر ربا حلال بود مردم تجارت را رها می کردند»،(2) و در جامعه ای که مردمانش رباخواری را وسیله ی کسب سود قرار دهند، ضعیفان نابود می شوند و فضایل اخلاقی معنای خود را از کف می دهد.
در چنین جامعه ای، رواج معاملات نامشروع، باعث می شود که نیت ها عوض گردد؛ چه بسیاری از افراد و سازمان ها که در ابتدا با نیت خالص به وادی اقتصادی گام نهادند و حتی موسساتی را جهت کمک به مردم و دست گیری از آنان راه اندازی نمودند، ولی حس سودجویی بیشتر و عدم آگاهی از مسائل شرعی، آن ها و حتی مدیران متدینی را که در استخدام آنان بودند به انحراف کشاند و چنان شد که راه هایی که برای کسب مال و جذب منابع در پیش گرفته بودند به سوی ربا و غارت اموال رفت و خیر به منکر تبدیل گشت، لذا «خداوند ربا را حرام کرده تا کارهای معروف از بین نرود».(3) و جامعه بسوی هلاکت قدم برندارد چون «اگر خدا اراده کند تا ملتی را هلاک نماید، ربا در میان ایشان آشکار شود».(4)
1) «حُرِّمَ السَّرِقَةُ لِمَا فِیهَا مِنْ فَسَادِ الْأَمْوَالِ وَ قَتْلِ الْأَنْفُسِ لَوْ کانَتْ مُبَاحَةً» (وسائل الشیعه: ج 28، ص242).
2) امام صادق علیه السلام: «إِنَّهُ لَوْ کانَ الرِّبَا حَلَالًا لَتَرَک النَّاسُ التِّجَارَاتِ» (همان: ج 18، ص 120).
3) امام باقر علیه السلام: «إِنَّما حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ الرِّبا لِئَلَّا یذْهَبَ الْمَعْرُوفُ» (همان).
4) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: «إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ هَلاکاً ظَهَرَ فیهِمُ الرِّبا» (همان: ص 123).