مدیران کلان سازمان ها بایست در انتخاب مسئولان و تقسیم بندی کارهای سازمان دقتی ویژه اِعمال نمایند؛ در هنگام تقسیم کار باید به ویژگی های فردی افراد و توانایی های آنان بسیار توجه کرد تا بین جایگاه ها و اشخاص گزینش شده از تطابق لازم برخوردار باشد.
یک مدیرِ ایرانیِ باتجربه به خوبی می داند که ویژگی های اشخاص بسیارند و مدیران در طول مدیریتشان باید به روحیات شخصیتی کارمندان زیرمجموعه ی خود دقت کنند تا بتوانند به نحو مناسب کارها را مدیریت نموده و مسئولیت ها را به افراد توانمند تفویض نمایند؛ ناگفته نماند که تقسیم مشاغل بایست بر پایه ی عدالت و معیارهای درست انجام پذیرد نه بر این اساس که هر کس قادر به ارائه ی کار بیشتری است، کارهای زیادتری نیز به او واگذار شود؛ ضابطه مندی از اصول توزیع پُست و سمت بوده و نباید اتفاقی یا بر پایه رابطه صورت گیرد.
در واگذاری سمت ها و مدیریت ها باید به ویژگی های کارمندان دقت کرد؛ چرا که در بین نیروها دو دسته افراد سیاست گذار و مجری در برابر هم دیده می شود؛ «سیاست گذاران» کارکنانی می باشند که کارها را به صورت کلان می بینند و بر آن اشراف داشته و توانایی تعیین خط مشی و سیاست کلی دارند؛ در مقابل، «مجریان» افرادی هستند که تنها دارای استعداد اجرای سیاست ها بوده و ذهنی عمدتاً جزیی نگر دارند و بایست از ناحیه ی سیاست گذاران منصوب شوند.
در موقع انتخاب کارمندان، باید به همگونی مسئولیت با روحیه ی آنان دقت کرد؛ برای مثال در میان کارکنان، می توان عده ای را که بینش و اندیشه ی ستادی دارند از گروهی دیگر که دارای روش و تفکر صفی هستند متمایز ساخت؛ این امر لزوماً به وظایف افراد مربوط نمی شود و عمدتاً به اندیشه و دورنمایه ذهنی آنان مرتبط است؛ بکارگیری ناهمگون کارکنان و یا انتقال اشخاص ستادی به بخش های صفی و جابه جایی کارگران صفی به قسمت های ستادی باعث می شود عمده ی کار افراد به امورات عملیاتی ستاد سپری شود و کارمندان صف نیز در صورت ورود به حوزه ی مأموریت، زمان زیادی را صرف وضع مقررات و سازمان دهی نمایند؛ در حالی که باید بخش فراوان نیرو و توان خود را صرف مأموریت کنند؛ نمونه ی دیگر چنین جابه جایی ها را می توان در انتقال یک نیروی آموزشی به واحد خدمات مشاهد نمود؛ این فرد در موقعیتِ مأموریت جدید نیز به جای خدمت رسانی به کارکنان، بیشتر زمان خود را صرف آموزش منابع انسانی کرده و کلاس آموزشی برگزار می کند؛ طبعاً نمی توان کارکرد و فایده ی آموزش را در رسیدن منابع به کیفیت مطلوب نفی کرد؛ اما در چنین مواردی اِعمال سلیقه، علایق فردی و سابقه ی ذهنی وی در حوزه ی وظایف محول شده مشاهده می شود.
پس باید در گزینش افراد و انتصاب آن ها به مدیریت ها، روحیه و تجزبه ی آنان مدنظر قرار گیرد تا بتوان هر فرد را در سمت و مدیریت مطابق و همگون با روحیه ی او بکارگیری نموده و کارایی وی را مشاهده کرد.