اگر محل کار آراسته باشد و افراد علاوه بر انضباط، آراستگی ظاهری نیز داشته باشند، محیطی سرشار از امید و رضایت به وجود می آید که سلامت تن و روان کارکنان را حفظ می کند و تأثیر مطلوبی بر آنان و مراجعه کنندگان می گذارد.
در یکی از تحقیقات مهم که در سال 1980 در کشور ژاپن انجام شد، پنج اصل برای اجرای نظام آراستگی محیط کار به عنوان الگوهای اولیه مورد پذیرش قرار گرفت و در پی آن بسیاری از کشورهای صنعتی آن را اجرا کردند که به نام قانون «پنج اِس» نام گذاری شد؛ «پنج اِس» ابتدای پنج کلمه ای است که هر کدام با حرف (s) شروع می شود:
ـ ساماندهی (Seiri)
ـ پاکیزه سازی (Seiso)
ـ نظم و ترتیب (Seition)
ـ استانداردسازی (Seiketus)
ـ انضباط (Shitsuke)
به طور کلی، هدف نهایی «پنج اِس» پیشگیری از اتلاف است و نتایجی را که معمولاً با استفاده از این پنج روش حاصل می شود، می توان به اختصار چنین بیان کرد: جلوگیری از حوادث، کاهش وقفه ی کاری، کنترل عملیات تولید و افزایش بهره وری در محیط کار.
با اینکه سیستم «پنج اِس» ظاهراً بسیار سهل و قابل فهم بوده و انجام آن اصل ها نیز خیلی ساده به نظر می آید، اجرا و پیاده سازی آن در بسیاری از سازمان ها با مشکلات فراوانی روبرو می باشد؛ چرا که برخی از مدیران و کارکنان اجرایی دستگاه ها اطلاع کامل و صحیحی از اهداف و مأموریت های آن ندارند؛ بنابراین تا زمانی که اصول «پنج اِس» به خوبی شناخته نشده، اجرای این نظام و تدارک بستر مناسب برای انجام آن کاری بسیار دشوار است؛ به همین خاطر به منظور آشنایی مختصر مدیران با این روش هر یک از این اصول به اختصار معرفی می شود(1):
1- ساماندهی
در ساماندهی ابتدا وسایل ضروری از لوازم غیرضروری شناسایی و سپس اثاثیه مورد نیاز از ادوات کم بازده بازشناسی گردیده و اسباب غیر کاربردی از محیط اشتغال دور شده و تجهیزات از کار افتاده تعمیر گشته یا قطعات خراب و قابل تعویض آن ها با قطعه های سالم معاوضه می گردد؛ و کلیه ی لوازم و اجزای یک سازمان نظم می یابد؛ در نظام «پنج اِس»، هدف ساماندهی، ایجاد آراستگی مطلوب و مناسب بوده که سخت تر از قرار دادن اشیاء در یک گوشه می باشد، لذا پرداختن به اولویت بندی، لازمه ی موفقیت در ساماندهی است.
نمونه هایی از اجرای اصل ساماندهی در بخش های کلی سازمان را می توان بدین صورت فهرست کرد:
ـ بایگانی مناسب نامه ها و صورت جلسات.
ـ تعمیر ملزومات اداری، تجهیزات فنی و سخت افزارهای مورد استفاده.
ـ استفاده از اتوماسیون های اداری برای ارتباط افراد و سازمان های هم رده.
2- پاکیزه سازی
در پاکیزه سازی زوائد دور ریخته شده و اشیا از آلودگی ها و مواد خارجی پاک می گردد؛ به عبارت دیگر پاکیزه سازی نوعی بازرسی بوده؛ بازبینی و پالایش محیط اشتغال در این بخش مورد تاکید نظام «پنج اِس» می باشد؛ برخی از اسباب، تجهیزات و مکان ها، لزوماً بایست بسیار پاکیزه باشند و در محیطی عاری از هر نوع آلودگی نگهداری شوند؛ بنابراین لازم است که آن ها را دقیقاً شناسایی کرد و بر این باور بود که پاکیزه سازی تنها شامل تمیز کردن محل کار و لوازم موجود در آن نیست، بلکه باید امکان انجام نطارت و بازبینی را نیز فراهم آورد؛ نمونه هایی از اجرای پاکیزه سازی در بخش های کلی سازمان را می توان بدین صورت بیان نمود:
ـ بازرسی و بازدید مدیریت های مجموعه ی تحت پوشش خود.
ـدر نظر گرفتن یک معیار در ارزیابی گروه ها و تعیین واحد نمونه در مجموعه.
ـ بکارگماری فردی مطمئن برای پاکیزه سازی رایانه ها از انواع ویروس، نرم افزارهای غیرضروری و مخرب(1)
3- نظم و ترتیب
در نظم و ترتیب همه ی وسایل مورد نیاز دقیقاً شناسایی و نوع کاربرد هریک از آن ها را تشخیص داده و لوازم در مکان های مناسب قرار گرفته؛ به نحوی که بتوان به بهترین وجه هر یک را بدون آن که جستجوهای بیهوده صورت گیرد، یافت و از آن ها استفاده نمود؛ در این حال ایمنیِ کار حفظ شده و محل اشتغال همواره منظم و مرتب است؛ نمونه هایی از اجرای نظم و ترتیب در بخش های کلی سازمان را می توان بدین شکل فهرست کرد:
ـ استفاده از فایل ها و قرار دادن ملزومات اداری در جای خود.
ـ استقرار ابزارآلات و تجهیزات در جای خود.
ـ علامت گذاری محدوده ها و محل استقرار اشیا.
ـ ایجاد نظم و ترتیب در تابلوی اعلانات.
ـ ایجاد نظم در اماکن عمومی مانند سالن جلسات و نمازخانه ها(1)
4- استانداردسازی
هدف از استانداردسازی آن است که سه اصل قبلی مورد محافظت و نگهداری قرار گیرد و وضعیت مطلوب ناشی از اجرای آن ها ایجاد شود.
وظیفه ی اصلی استانداردسازی بر عهده ی مدیر است؛ وی باید در پرتو نوآوری و خلاقیت، ابتدا فهرست های مناسب تهیه کند؛ سپس با کمک این فهرست ها، به نحوی محیط اشتغال را استاندارد و کنترل نماید که همه ی ابزارها با سرعت و دقت لازم مورد استفاده قرار گیرند.
در صورتی که مراحل قبل تداوم نداشته باشد، اوضاع دوباره به حالت نابسامان و آشفته ی قبلی برمی گردد؛ بنابراین در اصل استانداردسازی، قوانین، روش ها و دستوراتی اتخاذ می شود که با رعایت آن ها از آشفتگی و بهم ریختگی جلوگیری به عمل می آید؛ بر این اساس استانداردسازی، به معنی تعریف و تعیین مقررات، استانداردها و قواعد مربوط به تکرار منظم فعالیت های ساماندهی است.
برخی از این قوانین مربوط به استانداردسازی در بخش های کلی سازمان عبارتند از:
ـ تدوین دستورالعمل های لازم.
ـ بازبینی دوره ای.
ـ علامت گذاری محدوده های خطر و یا محدوده های مستلزم مراقبت های خاص.
ـ علامت های راهنما و نشانه های تعیین کننده ی جهت.
ـ ایجاد آمادگی های لازم برای پیشگیری از اشتباه و خطا.
ـ آماده سازی کارکنان با آموزش و تهیه دستورالعمل های لازم در زمینه های استفاده از ابزار آلات و تجهیزات مخصوص در زمان بروز خطر.
ـ بررسی مستمر نرم افزارها و رایانه ها و تعیین میزان دسترسی مُجاز افراد به فضای مَجازی.
5- انضباط
انضباط عبارت از انجام دادن اموری است که کارکنان را وادار می سازد تا به وسیله ی انطباق و سازگاری با قوانین و مقررات به گونه ای رفتار کنند که عملکرد آن ها بر اساس مصالح و سود همگانی باشد.
نکته ی اصلی در اینجا ایجاد شیوه های صحیح به جای عادات نادرست می باشد؛ این عمل را باید از مسیر آموزش روش های دستِ انجام دادن اَعمال به افراد و تمرین دادن آنان در این زمینه آغاز کرد؛ همچنین این تمرین ها از طریق وضع مقررات و پیروی جدی از آن ها محقق می شود؛ به عبارت دیگر انضباط فرآیند تکرار و تمرین انجام یک کار تا حصول عادت است، لذا «خودت را به کارهاى زیبا اُنس بده که اگر به آن ها عادت کنى، برایت لذت بخش می شوند»(2) و یا «زبان خود را به نرمگویى و سلام کردن خو ده، تا دوستانت زیاد و دشمنانت کم شوند»(3)
ضروری است که رعایت مقررات کار برای افراد به صورت یک عادت درست درآید و بر این نکته تاکید شود که انضباط و آراستگی ظاهری محیط اشتغال، اصلی جدایی ناپذیر از شغل بوده و نشان دهنده ی درون مایه ی کارهای مدیر و نیروهای مجموعه می باشد زیرا «درستی و پاکی ظاهرها نشانه ی سلامت باطن هاست».(4)
نمونه هایی از اجرای انضباط را می توان بدین صورت فهرست کرد:
ـ تمرین نظم و ترتیب. (آموزش، نظارت مستمر، ارزیابی و پاداش به کارکنان برای نظم و انضباط).
ـ تمرین وقت شناسی.
ـ استفاده از تجهیزات ایمنی.
ـ توجه به زیبایی ها و رعایت ظواهر.
ـ نگرش مدیریت به فضاهای عمومی(1)
باید اذعان داشت، فضای سازمان آن گاه به نظم واقعی دست می یابد که هر یک از کارکنان و مدیران دارای آراستگی و «انضباط فردی» باشند؛ انضباط فردی در محیط سازمانی یعنی خویشتن را خوب حفظ کردن و کسب توانایی ها و عادت هایی که برای انجام وظیفه های تشکیلاتی مورد نیاز است و موجب ایجاد نظم در حوزه ی مسئولیتی می شود.
انضباط فردی در سازمان
شرط لازم در ایجاد انضباط فردی در مرحله ی اول مدیریت بر قلوب کارکنان می باشد؛ به گونه ای که کارمندان، مدیر خود را دوست داشته باشند و به او و دستوراتش عشق ورزند و در درجه ی دوم، اجرای یک ارتباط شفاف میان شغل و مقررات و قوانین مربوط به آن با فرد کارمند است.
مدیرِ ایرانی می تواند با عملکرد درست خویش، حس وظیفه شناسی را به کارکنان منتقل کند، مسئولیت و وظیفه ای که با رغبت آنان همراه و بر اساس معیارهای اخلاقی و مطابق با موازین شرعی و قوانین کشور و مقررات سازمانی تعریف شده باشد، وقتی امام علی علیه السلام از اهمیت فرماندهی نظام بخش در گروه ها سخن می گویند، وجود سرپرستی ستمگر را بر بی نظمی و اغتشاش حاصل از نبود ریاست ترجیح می دهند و در این باره می فرمایند: «شیر درنده ی بیشه، از فرمانروای ستم پیشه والاتر است و حکمرانی ستمکار از فتنه و آشوب مداوم بهتر خواهد بود»(5)
این سخن گرانبها به روشنی تأثیر محوری یک مدیرِ ناظم را در دور کردن فتنه و آشوب نشان می دهد؛ ایشان در سخنی دیگر می فرمایند: «برای مردمان، حاکمی لازم است چه نیکوپیشه و چه بدکار که مؤمن در عرصه حکمرانی او به راه حقّش ادامه دهد و کافر بهره مند از زندگی شده و خدا روزگار باایمان و بی ایمان را در حکومتش به سر آرد و به وسیله آن حاکم غنائم جمع گردد و به توسط او جنگ با دشمن سامان یابد و راه ها به سبب او اَمن شود و در حاکمیت وی حق ناتوان از قوی ستانده شده تا مؤمن نیکوکار راحت و مردم از شرّ بدکار در امان گردند».(6)
کلام ارزشمند امام علی علیه السلام اهمیت نظام بخشیدن جامعه و امور مردم را به خوبی بیان می کند؛ در منطق حضرت، اجرای نظم آن چنان مهم و اساسی است که وجود حاکم و مدیر ستم پیشه بر بی نظمی و فتنه های مستمر ترجیح دارد.
نظم از تمام امور لازم تر و از همه ی امکانات مهم تر است، در جامعه بی نظم به خوبی از منابع استفاده نمی شود و یا دچار اسراف می گردد؛ و نقش مدیر در سازمان بایستی ایجادگر انضباط باشد، همچنان که امام علی علیه السلام امامت و راهبری امت را اساس و نظام بخش ملت می دانند(7) و اگر به درستی انضباط برقرار شود، تشکیلات به اهداف نهایی خویش دست می یابد.
در این میان به دلیل سنت ها و اعتقادات مردمی، یکی از مباحث مهم انضباط فردی در سازمان های ایران، نظم و آراستگی کارکنان و رعایت موازین شرعی در بین بانوانِ شاغل و همچنین نحوه ارتباط میان کارمندان زن و مرد است:
انضباط ظاهر افراد
پوشش ظاهری هر فرد، بیانگر نوع جهان بینی و اعتقادات و ارزش های مورد قبول اوست؛ اگر آراستگی ظاهر با فرمانبرداری از دستورات دینی، رسیدگی به درون و آراستگی باطن همراه باشد موجب تعادل شخصیت آدمی و نفوذ او در دل دیگران می شود و محبوبیت وی را در بین همگان، خصوصاً دینداران افزایش می دهد؛ ولی چنانچه برخاسته از مُد باشد و موازین اخلاقی، اجتماعی و حتی شئونات فردی در آن لحاظ نشود نشانه ای از بی هویتی می باشد؛ سخن امام علی علیه السلام در این باره بسیار نغز است که: «برای هر ظاهری، باطنی بدان شکل وجود دارد؛ پس هرکس ظاهرش پاک و آراسته باشد باطنش نیز مطهر و جمیل است و هر که ظاهری ناپاک و آشفته داشته باشد باطنش نیز همان گونه است».(8)
یک کارمند وارسته علاوه بر آن که به معنویات توجه می کند و روح خود را با بندگی و عبادتِ خالق ارتقاء می بخشد؛ به آراستگی ظاهریش نیز عنایت داشته و هیچ گاه با لباسی چرکین و ظاهری نامرتب در سازمان حضور نمی یابد؛ در این باره از امام صادق علیه السلام است: «خداوند زیبایی و آراستگی را محبوب می دارد؛ و نازیبایی را ناخوش دارد؛ هرگاه خدا احسانِ خویش را بر بنده اش ارزانی داشت، دوست دارد نتیجه ی نعمتش را بر آن بنده ببیند» از ایشان پرسیدند: چگونه مؤمن اثر نعمت را آشکار کند؟ فرمودند: «لباسش را تمیز نموده و خود را خوش بو سازد».(9)
اما از آنجایی که در هر کاری رعایت اصل تعادل لازم است در آراستگی و نوآوری ظاهری نیز، بایست معیار عقل و عرف را در نظر داشت تا موجب هنجارشکنی و از بین بردن حرمت ها نشود؛ امام علی علیه السلام درباره ی حدّ آراستگی می فرمایند: «هر یک از شما باید خویش را چنان جهت برادر مسلمانش آرایش کند که خود را برای غریبه ها می آراید و دوست دارد غریبه ای او را به این هیئت ببیند».(10)
شایسته است که کارمندان مرد در آراستگی ظاهری سر و صورت موازین شرعی و دینی را مراعات کنند؛ حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم در بیان ویژگی های ظاهری مردان مسلمان می فرمایند: «سیبیل را کوتاه سازید و ریش های خویش را بلند کنید و خود را شبیه یهود نسازید»(11) ، البته در مورد حد و مقدار محاسن نیز روایات بسیاری از معصومین وجود دارد؛ برای نمونه امام صادق علیه السلام می فرمودند: «کسی که اندازه ی محاسنش بیش از یک قبضه باشد، در دوزخ است».(12)
همکاران زن و مرد
در محل کار، شایسته است کارمندانِ مرد در برخورد با زنانِ نامحرم فقط در حیطه کاری با آن ها مراوده داشته و در همه امورات اداری با مراجعه کنندگان و همکارانِ بانو از حیای مناسب برخوردار باشند؛ قرآن کریم در این باره دستور صریحی برای مردان با ایمان صادر و به چشم پوشی آنان از تماشایِ نامحرمان فرمان می-دهد،(13) چرا که حفظ عفت چشم از مظاهر پایبندی به دستورات اسلام بوده و لازم است مردانِ مؤمن در همه ی مکان ها، به ویژه در محیط اشتغال و یا هنگام فعالیت های اجتماعی، چشمانی با حیا و تربیت یافته به اخلاق و آداب داشته و دیده را از هر مشاهده ی گناه آلود بپوشانند که امام صادق علیه السلام فرمودند: «نگاه به نامحرم تیری از تیرهای مسموم شیطان می باشد که از کمان ابلیس پرتاب می گردد؛ چه بسیار رویت کوتاه که حسرت طولانی به بار می آورد».(14)
کارمندان مؤمن بر این باورند که باید، وظایف خود را در محیط کار به خوبی انجام دهند و از نگاه های دزدیده و نظر افکندن های مداوم به بانوان و دختران و زیبایی آن ها پرهیز کنند؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این باره می فرمایند: «هرکه چشمان شهوت آلودش را از راه حرام با نگاه به ناموس دیگران پُر کند، خداوند دیدگان او را در قیامت با میخ های آتشین دوزخ آشنا می نماید»(15) پس بایست کارکنان مرد در برخورد با همکاران زن حدود اخلاقی و شرعی را مراعات نمایند و از صحبت های بی جا و طولانی و شوخی با آنان بپرهیزند؛ از که: «سرانجام گفت وگوی زیاد با زنانِ (نامحرم) گرفتاری است و دل ها را منحرف می کند؛ نگاه پیوسته به ایشان روشنایی را از چشمِ دل می رباید».(16)
همچنین زنان نیز نباید با همکاران مرد چندان صمیمی شوند و باب رفاقت و شوخی و هرزه گویی را با آن ها بازکنند؛ باید مراقب باشند که شیطان گام به گام آنان را به سوی بی عفتی سوق می دهد؛ اولین قدم در این راه خندیدن بلند در کنار مردان و مزاح، خوشمزگی و لودگی با نامحرمان است.
رعایت ظواهر اسلامی خانم ها
با ورود بانوان مستعد و توانا به صحنه ی اشتغال و محیط های اجتماعی، موضوع پوشش ظاهری آنان در بیرون از منزل از اهمیت بیشتری برخوردار شده است، لذا دین مقدس اسلام درباره ی چگونگی آراستن ظاهر مرد و زنِ مسلمان نظرات و مسائل مشخصی دارد؛ این احکام، ضمن تأکید بر اصل پاکیزگی و آراستگی، حد و حدود آن را نیز تعیین می کند.
مراد از آراستگی ظاهری زنان، زیبایی پوشش و مانند آن با رعایت کامل حجاب می باشد؛ لازم به یادآوری است که آراستنِ ظاهری بانوان در هر یک از عرصه های زندگی اعم از خانه، محیط کار، محل عبادت و نزد افراد مختلف همچون شوهر و مردانِ غریبه، تابع موازین و حدودی بوده که در شرع مقدس تعیین گردیده است.
محیط های کاری که خانم ها و آقایان با یکدیگر در آن مشغول به کار هستند، باید از کلیه ی عوامل ایجادگر گناه و کشش های حاصل از نیازهای عاطفی و شهوانی عاری باشد و همه ی تمرکز و توجه نیروی انسانی معطوف به نتایج و بازده اعمال و مشاغل شود.
اولین گام جهت ایجاد محیط سالم کاری رعایت عفت و پارسایی است؛ در این گونه محیط ها، زن حق ندارد خود را برای همکاران مرد و مراجعان نامحرم آرایش کند؛ امام علی علیه السلام می فرمایند: «پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم نهی کردند از این که زنی خودش را به خاطر غیر شوهرش زینت نماید که اگر چنین کرد بر خداست که او را با آتش دوزخ بسوزاند».(17)
یک زنِ مسلمانِ کارمند به تبعیت از سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، می داند زیبایی و آراستگی او در جامعه و محیط کار، حجاب و عفاف اوست. (18)
1) ر.ک: مقاله «آشنایی با نظام پنج اِس».
2) امام علی علیه السلام: «عَوِّد نَفسَک الجَمیلَ فَبِاعتیادِک اِیاهُ یعودُ لَذیذا» (شرح نهج البلاغه: ج20، ص266).
3) امام علی علیه السلام: «عَوِّدْ لِسانَکَ لینَ الْکَلامِ وَ بَذْلَ السَّلامِ، یکْثُرْ مُحِبّوکَ وَ یقِلَّ مُبْغِضوکَ» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم: ص435، ح9946).
4) امام علی علیه السلام: «صَلَاحُ الظَّوَاهِرِ عُنْوَانُ صِحَّةِ الضَّمَائِر» (عیون الحکم والمواعظ: ص 301).
5) «أَسَدٌ حَطُومٌ خَیرٌ مِنْ سُلْطَانٍ ظَلُومٍ وَ سُلْطَانٌ ظَلُومٌ خَیرٌ مِنْ فِتَنٍ تَدُوم» (بحارالانوار: ج 72، ص 359).
6) «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ یعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ یسْتَمْتِعُ فِیهَا الْکافِرُ وَ یبَلِّغُ اللَّهُ فِیهَا الْأَجَلَ وَ یجْمَعُ بِهِ الْفَی ءُ وَ یقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ یؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِی حَتَّی یسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِر» (نهج البلاغه: خطبه 40).
7) «الأِمامَةَ نِظاماً لِلأْمَّة» (بحار الأنوار: ج 6، ص 111).
8) «لِکلِّ ظَاهِرٍ بَاطِنٌ عَلَی مِثَالِهِ فَمَنْ طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُه» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم: ص 479، ح 11014).
9) «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْجَمَالَ وَ التَّجَمُّلَ وَ یکرَهُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَاؤُسَ فَإِنَّ اللَّهَ إِذَا أَنْعَمَ عَلَی عَبْدٍ نِعْمَةً أَحَبَّ أَنْ یرَی عَلَیهِ أَثَرَهَا»«ینَظِّفُ ثَوْبَهُ وَ یطَیبُ رِیحَهُ» (وسائل الشیعه: ج 5، ص 7).
10) «لِیتَزَینْ أَحَدُکمْ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ إِذَا أَتَاهُ کمَا یتَزَینُ لِلْغَرِیبِ الَّذِی یحِبُّ أَنْ یرَاهُ فِی أَحْسَنِ الْهَیئَةِ» (بحارالانوار: ج 76، ص 298).
11) «حُفُّوا الشَّوارِبَ، وَاعْفُوا عَنِ اللِّحی، وَ لَاتَتَشَبَّهُوا بِالْیهُودِ» (الوافی: ج 6، ص 657).
12) «مَا زَادَ مِنَ اللِّحْیةِ عَنِ الْقَبْضَةِ فَفِی النَّار» (بحارالانوار: ج 73، ص 113).
13) سوره نور، آیه 30.
14) «النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ کمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً» (الکافی: ج 5، ص 559).
15) «مَنْ مَلَأَ عَینَیهِ مِنِ امْرَأَةٍ حَرَاماً حَشَاهُمَا اللَّهُ عَزَّوَجَلّ یوْمَ الْقِیامَةِ بِمَسَامِیرَ مِنْ نَارٍ» (وسائل الشیعه: ج20، ص 195).
16) امام علی علیه السلام: «مُحَادَثَةُ النِّسَاءِ تَدْعُو إِلَی الْبَلَاءِ وَ یزِیغُ الْقُلُوبَ وَ الرَّمْقُ لَهُنَّ یخْطَفُ نُورَ أَبْصَارِ الْقُلُوبِ» (بحارالانوار: ج 74، ص 291).
17) «أَنْ تَتَزَینَ الْمَرْأَةُ لِغَیرِ زَوْجِهَا فَإِنْ فَعَلَتْ کانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلّ أَنْ یحْرِقَهَا بِالنَّارِ» (همان: ج100، ص243).
18) «العِفافُ زینَةُ النِّساءِ» (نهج الفصاحه: ص 579).