یک کادرسازی صحیح که موجب رشد و بالندگی علمی و معنوی کارکنان را فراهم آورد و به شکوفایی فرهنگ و تمدن سازمان منجر شود، دارای پنج مرحله اساسی می باشد:
1- تهذیب نفس: در دین اسلام نخستین ملاک جهت تربیت نیرو و کادرسازی، تهذیب نفس و پاک کردن روح نیروهای قابل گزینش و شاگردان از تمامی هوس هاست؛ بنابراین اولین اقدام پیامبران برای رستگاری پیروان بر همین اساس بوده است؛ خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «او کسی است که در میان مردم امی، رسولی را از خودشان مبعوث کرد تا آیات او را بر آن ها بخواند و آنان را تزکیه کند».(1)
2- تعلیم دین: از نظر اسلام، یکی از مسئولیت های حکومت دینی، ایجاد زمینه رشد و گسترش دین باوری و ایمان در امت اسلامی می باشد؛ لذا باید قبل از هر اقدام کارکنان سازمان را با مبانی دین و تعالیم قرآنی آشنا نمود؛ امام علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «بر راهبر جامعه لازم است که به مردم حدود اسلام و ایمان را تعلیم دهد».(2)
3- آموزش علم و دانش: باید با تدابیر لازم، معلومات علمی کارکنان را بالا برد تا آنان در سایه علوم فراگرفته به ارائه خدمات به سازمان و مراجعین بپردازند؛ امام علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «ای مردم، مرا بر شما حقّی می باشد و شما را بر من حقّوقی؛ اما حق شما بر من این است که… شما را تعلیم دهم تا جاهل نمانید و مؤدب به آداب نمایم تا بیاموزید».(3)
4- ارتباط با اندیشمندان: چهارمین مرحله برای تربیت و ساخت نیرو، ایجاد فضای مناسب و صمیمی جوانان و افراد جدید با دانشوران و فرهیختگان است، مجالست با عالمان و محققان می تواند روح و روان کارمندان را به تکامل علمی و معنوی برساند؛ در صورتی که دانشمندان خود، از فرزانگان و نخبگان دینی باشند، تاثیرگذاری آن ها بسیار زیادتر خواهد بود.
ارتباط صمیمانه بین کارکنان و اندیشمندان می تواند آن چنان تاثیری در پیشبرد علمی سازمان داشته باشد که در هیچ کلاس رسمی درسی، نمی توان آن اثر را جستجو کرد.
5- تربیت عملی: پنجمین مرحله کادرسازی، رفتار و عملکرد مدیر است؛ هر مسئولِ وارسته، علاوه بر انتقال علم و آگاهی به کارکنان، بایستی آنان را با راه و رسم چگونه انسان وار زیستن آشنا سازد، چنین وظیفه ای هر چند در گفتار و دستورالعمل های او باید تَبلوُر داشته باشد، اما بیشتر عمل وی مفید و هدایت گر خواهد بود، زیرا منشِ اجتماعی و فردی او خصوصاً تعبُد، سخت کوشی، مردم داری و ساده زیستی، خواه ناخواه الگوی کارمندان قرار می گیرد.
روش مدیریتی همه پیامبران و اولیای الهی بر آن بوده که مربیان عملی جامعه و پیروانِ خویش باشند و از این راه آنان را تربیت نمایند، روزی حضرت عیسی علیه السلام به یاران خود فرمود: از شما تقاضایی دارم، آن را اجابت کنید. گفتند: چه درخواستی؟ آن حضرت برخاست و پاهای هر یک را شُست، آن ها در حال شرمساری گفتند: ای روح خدا! ما به این کار شایسته تریم! فرمود: «سزاوارترین اشخاص به خدمت کردن، عالم است؛ من این گونه تواضع کردم تا شما نیز پس از من، میان مردم متواضع باشید».(4)
باید اذعان داشت در میان روش های آموزشی کادر، تربیت عملی، تأثیر بسیار سریع و زیادی بر متربی دارد لذا امام صادق علیه السلام می فرماید: «مردم را با رفتار خود به حق دعوت کنید نه با زبان خویش».(5)
1) سوره جمعه، آیه 2.
2) «عَلَی الْإِمَامِ أَنْ یعَلِّمَ أَهْلَ وَلَایتِهِ حُدُودَ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ» (تصنیف غررالحکم و دررالکلم: 341، ح7808).
3) «اَیهَا النَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیکمْ حَقّاً وَ لَکمْ عَلَی حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّکمْ عَلَی… تَعْلِیمُکمْ کیلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکمْ کیمَا تَعْلَمُوا» (نهج البلاغه: خطبه 34).
4) «إِنَّ أحقَ الناسِ بِالخِدمَةِ العَالِمُ، إنَّمَا تَواضَعتُ هکذا لِکیما تَتَواضَعُوا بَعدِی فِی النَاسِ کتَواضعِی لَکم» (بحار الأنوار: ج 2، ص 62).
5) «کونُوا دُعاةَ النَّاسِ بِاعْمالِکمْ وَ لاتَکونُوا دُعاةً بِالْسِنَتِکمْ» (همان: ج 5، ص 198).