هماهنگی ممکن است در سطوح مختلف مدیران یا نیروها باشد که هر یک با مرتبط ساختن اجزای سازمان با یکدیگر و تسهیل کارها و ماموریت ها، رسیدن به اهداف سازمانی را تحقق بخشیده و سازوکار هماهنگی را فراهم می کنند که برخی از این سازوکارها عبارتند از:
1- خط مشی ها: خط مشی ها به عنوان چارچوبی برای تصمیم گیری و هدایت مدیران به کار می روند تا مطابق با معیارهای آن به حل مشکلات و مسائل بپردازند.
2- روش ها: روش ها گام های متوالی در اجرای فعالیت های گوناگون را تعیین می کند.
3- زنجیره ی مدیریت: این زنجیره در سازمان دهی شکل می گیرد و مهم ترین ابزار هماهنگی مدیران محسوب می شود؛ زیرا به کارگزاران اختیار می دهد فعالیت های تمامی کارکنانی را که به وی گزارش می دهند، هماهنگ کند.
طبق نظر فایول، Henri Fayol هماهنگی وقتی بوجود می آید که اولاً میان فعالیت ها و بخش های مختلف، توافق و سازگاری ایجاد گردد و ثانیاً سازمان دارای همسویی و هدف باشد تا از این طریق انجام دادن کارها سهولت پیدا کند و شرایط موفقیت با حداقل هزینه تأمین شود. (1)
4- نظارت: سازوکار نظارت، اطمینان می دهد که هماهنگی مورد نیاز در اجرای تمامی مراتبِ کاری تحقق یافته است؛ در این فرآیند، هماهنگی مراحل مختلف کار با یکدیگر کاملاً ضروری می باشد.
با توجه به چهار سازوکار هماهنگی، برای آن که هماهنگی ایجاد شود معمولاً از چهار روش استفاده می شود:
1) برگزیده نظریه های سازمان و مدیریت: ص 43.