«برنامه ریزی» پیش فرض «کنترل» است و «کنترل» وابسته به «برنامه ریزی»؛ «کنترل» برنامه را به نتیجه می رساند و موفق می سازد؛ «برنامه ریزی» و «کنترل» دو وظیفه ی جدانشدنی مدیریت هستند.
بدون برنامه ریزی، کنترل یک تمرین بی معنی است و بی کنترل، برنامه بی فایده می باشد.
در جهان پویای امروز که سازمان ها را تحت تأثیر قرار می دهد، رابطه ی قوی میان کنترل و برنامه ریزی بسیار حساس و مهم است؛ برنامه ریزی و کنترل، بخش های جدایی ناپذیر یک سازمان دهی هستند که هر دو در کارکرد سالم مجموعه تأثیر مهمی دارند؛ این دو همدیگر را تقویت می کنند و اگر کنترل به طور مؤثر انجام گردد، محرک و انگیزه های لازم برای ساختن طرح و برنامه های بهتر، ایجاد می شود؛ در مقابل، چنانچه طراحی و برنامه ریزی با شکست مواجه شود، منجر به برخی وقایع پیش بینی نشده و بحرانی می گردد.
از آنجا که اجرای هر برنامه برای خود استانداردهایی دارد، کنترل، اجرای واقعی را در مقابل این استاندارها می سنجد و تعیین می کند که آیا سازمان به هدف خویش رسیده یا نه؛ در این مرحله است که فعالیت های اصلاحی لازم جهت نزدیک شدن به استانداردها به کار گرفته می شود؛ تا انتظارات برنامه ریزان برآورده شود.
کنترل عبارت است از: «توجه به نتایج کار» و «پیگیری» به منظور مقایسه ی فعالیت های انجام شده با برنامه ها و همچنین اجرای اصلاحات.
بنابراین کنترل شامل دو موضوع مهم محوری و پایه است:
1ـ نظارت و ارزیابی نتایج
2ـ پیگیری ارزیابی های انجام شده و اصلاح مشکلات.