شاید یکی از عوامل کم اثر شدن ارزیابی ها، در سازمان ها، عدم آگاهی مدیران با فلسفه ی ارزیابی باشد؛ بنابراین آشنایی با فلسفه ی ارزیابی و درک عمیق تر مفاهیم و موضوعات آن می تواند در اجرای روش های مختلف ارزیابی بهبود کیفی به وجود آورد؛ فلسفه ی ارزیابی را می توان از چهار جنبه مورد بررسی قرار داد:
1- ارزیابی امری هدف گر: شرط اساسی ارزیابیِ درست، آگاهی و شناخت نسبت به آن می باشد؛ تا وقتی که مدیر خود نداند که چه می خواهد یا باید به کجا برسد، چه انتظاری می تواند از دیگران داشته باشد؟ بنابراین هدف شناسی، مقطع شناسی و حیطه شناسی از ضروریت ارزیابی است.
2- هدف ها دربردارنده ی ارزش ها: هدفی که با سودمندی مادی و معنوی تطبیق نکند بی اعتبار و ارزشمند نیست.
در ارزیابی باید به ارزش گذاری امور پرداخت؛ و موارد ارزش مند را مقدم بر کارهایی دانست که دارای اهمیت و ارزشِ کمتری هستند.
3- ارزیابی امری منطقی، استدلالی و قضاوتی: ارزیابی نوعی تصمیم گیری درباره ی میزان درستی یا نادرستی رفتارها و عملکردهاست؛ پس شکل گیری و اجرای آن مبنای استدلالی و فلسفی دارد و منتهی به قضاوت پیرامون شخصیت کارکنان و مدیران و نحوه کارکردها خواهد شد.
4- ارزیابی امری اصلاحی و تکاملی: اساس ارزیابی بررسی میزان رشد و توسعه ای بوده که از قبل در برنامه پیش بینی شده؛ در حقیقت ارزیابی در اولین قدم می خواهد از شکل گیری اصلاحات یا تکاملی که موردنظر بوده است، اطمینان حاصل کند؛ اگر در ضمن ارزیابی، ارزشیاب به این نتیجه برسد که سازمان به نتایج مورد نظر برنامه نرسیده، سعی می کند مشکلات یا موانع را مورد شناسایی قرار دهد تا با برطرف کردن آن ها زمینه های حرکت، اصلاح و رسیدن به کمال مطلوب را فراهم آورد.