مدیریت را ترکیبی از علم و هنر دانسته اند؛ که از طریق وظایفی چون تصمیم گیری، برنامه ریزی، بودجه بندی، سیاست گذاری، سازمان دهی، بکارگماری، هماهنگی، نظارت و ارزیابی به اهداف خود نائل می آید؛ این فعالیت های گوناگونِ مدیران جنبه ی «علمی» دارد؛ در گفتار پیش رو، به جنبه ی«راهبری(1) » می پردازیم؛ که یکی از وظایف ارزشمند مسئولان و «هنر» نفوذ در دیگران است.
در دنیای امروز که ارتباطات گسترش بسیاری یافته ، جهت موفقیت یک مدیرِ ایرانی، تنها برخورداری از علم مدیریتی کافی نیست؛ اداره کنندگان سازمان ها، مؤسسات و دستگاه ها باید به هنر راهبری نیز مجهز باشند؛ چرا که راهبری پایه و اساس مدیریت است؛ راهبران با ایجاد دیدگاهی درباره ی آینده، مسیر حرکت را مشخص می کنند و سپس از طریق ارتباط، افراد را با این دیدگاه، همسو می سازند و آن ها را برای برخورد با موانع آماده می نمایند؛ به عبارت دیگر راهبری، بیان چشم انداز سازمان و به اشتراک گذاشتن افقِ مؤسسه برای دیگران است؛ به نحوی که کارکنان جهت رسیدن به اهداف تشکیلات مشتاقانه تلاش و همکاری کنند.
راهبران به برنامه ریزی های رسمی و طراحی ساختارهای سازمانی بسنده نمی کنند؛ آن ها هدف های گوناگونی دارند و فراتر از هدف های سازمانی می اندیشند؛ راهبری، حلقه ی اتصالِ موجود در میان اهداف فردی و سازمانی است و افراد را با وظایف سازمان پیوند می زنند و رشته ای هستند که مهره های نرم افزاری و سخت افزاری را کنار هم در راستای اهداف سازمان می گمارند؛ پس «جایگاه مدیر در تشکیلات همچون رشته ای است که مهره ها را جمع نموده و به هم ارتباط و پیوند می دهد».(2)
در این نوشتار ابتدا به تعریف و تفاوت مدیریت و راهبری می پردازیم و سپس چهار سبک راهبری را بیان کرده و انواع چهارگانه راهبری را به بحث گذارده و پیرامون راهبری اسلامی مباحثی را مطرح خواهیم نمود:
1) در این کتاب، واژه ی «راهبر» به جای «رهبر» به کار می رود، (چرا که در فرهنگ عمومی مردم، واژه «رهبری» از صفت نسبی به اسم تبدیل شده و به ولی فقیه اطلاق می شود) حتی برای دوری از ایجاد دوگانگی در ذهن خوانندگان، در دیگر آثار نیز (با رعایتِ امانت داری آثارِ دیگر نویسندگان) واژه ی رهبری، تبدیل به راهبری شده است.
2) امام علی علیه السلام: «مَکانُ الْقَیمِ بِالْأَمْرِ مَکانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ یجْمَعُهُ وَ یضُمُّهُ» (نهج البلاغه: خطبه 146).