راهبری یک فرآیند خاص در یک سازمان رسمی نیست؛ بلکه تبعیت و حتی انقیاد عده ای از فردی و رفتن آن ها به دنبال او برای رسیدن به اهدافی مشخص است؛ این پیروی در پی برقراری رابطه ی درست، منطقی و عاطفی بین راهبر و کارکنان سازمانی و یا مردم حاصل شده و اطاعت از روی اشتیاق و علاقه مندی را در پی داشته و اجراء دستورات اجباری نیست. (1)
بنابراین می توان اجزای تشکیل دهنده ی راهبری را به طور خلاصه چنین ذکر کرد:
1ـ توان استفاده ی موفقیت آمیز از قدرت های معنوی و ظاهری.
2ـ توان درک این مطلب که افراد انسانی در زمان های مختلف و در شرایط مختلف به وسیله ی عوامل مختلف تحریک می شوند.
3ـ توان صدور دستور و الهام معنوی بخشیدن به دیگران.
4ـ توان اقدام به شیوه ای که منجر به ایجاد جوی آکنده از عواطف و احساسات در سازمان شود و بتواند در افراد ایجاد انگیزه کند(2)
میان راهبری و مدیریت تمایزهایی وجود دارد؛ مفهوم راهبری وسیع تر از ریاست بوده و راهبری امر تعهدآور و معنوی می باشد، جایگاه و تکلیفی مکتبی و الهی است که مدیر را ملزم به پذیرش مسئولیت های ویژه آن می کند؛ یعنی راهبری با بُعد انسانی سازمان و گروه و لیاقتِ فرد و ارزش های حاکم بر جامعه سروکار دارد.
بنابراین راهبر، به فرد که شغل را انجام می دهد نظر داشته و نیازهای معنوی و انسانی سازمان را مرتفع ساخته و ارتباط قلبی و معنوی با اشخاص دارد؛ در حالیکه مدیر، تنها به اجرای آن شغل توجه می کند و ابزارهای مادی و راه بردی افزایش تولید فراهم می آورد و یا نیازهای ظاهری کارکنان را برآورده می سازد.
مدیر نیاز بیشتری به فراگیری مهارت راهبری دارد؛ لذا پیامبران که سرپرستان ارشد جامعه هستند رهبر و راهبران امت نیز محسوب می شوند و در مرحله ی اول، پاسخ گوی نیازهای معنوی و انسانی جوامع و هدایت به سوی حق می باشند؛ آن چنان که خداوند می فرماید: «او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده، رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنان بخواند و آن ها را تزکیه کند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد؛ هرچند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند».(3)
از همین روی رهبری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در مرحله ی نخست، هدایت مردم جاهل و پیرو هوا و هوس به سوی فضائل انسانی بود، «خداوند زمانی پیامبر را فرستاد که مردم در وادی گمراهی حیران بوده و در فتنه کورکورانه در حرکت، هواهای نفسانی عقل و خرد را از آن ها ربوده، کبر و خودپسندی آنان را دچار لغزش کرده و جاهلیت تاریک سبک سر و بی اعتبارشان نموده بود؛ در کارها ناآرام و سرگردان و گرفتار نادانی بودند؛ رسول خدا خیرخواهی را نسبت به آن ها به نهایت رساند، به راه حق کوچ داد و ایشان را به حکمت و موعظه حسنه دعوت فرمود».(4)
مدیران، نیازمند آنند که دیگران را بدون اتکا به سلسله مراتب و از روی میل باطنی پیرو برنامه های خود سازند؛ در حالی که توانایی ترغیب مردمان به کوشش مشتاقانه بسوی هدف های معین، قابلیتی است که در حیطه ی مبحث راهبری می گنجد، پس می توان با راهبری معنوی، همگان را تا سرمنزل مقصود و هدف نهایی به پیش برد، همچنان که «خداوند امامت را جهت سازمان یافتن امور امّت و فرمانبرداری از امام را برای بزرگ داشت مقام راهبر واجب کرد».(5)
در نظر گرفتن ابعاد معنوی مدیریت (که همان راهبری است) آن چنان مهم می باشد که امروزه به صورت یکی از اساسی ترین عناوین علم مدیریت درآمده است.
در سال1937 میلادی، لوتر گولیک Luther Gulick و لیندال اورویک Urwick Lyndall مجموعه مقالات قدیمی خود را در مورد علوم اجرایی منتشر کردند؛ گولیک، رییس مؤسسه مدیریت عمومی بود که مسئولیت علمی تر کردن مدیریت عمومی را بر عهده داشت؛ او در اولین مقاله ی خود این سؤال را مطرح نمود که «وظیفه ی مدیر اجرایی چیست؟» وی پاسخ خودش را در عبارت POSDCORB خلاصه کرد که حروف آن به ترتیب از کلمات برنامه ریزی planning، سازمان دهی organizing، استخدام کارمند (کارگزینی) staffing، فرماندهی directing، هماهنگی coordinating، گزارش دهی (ارتباطات) reporting و بودجه بندی budgeting گرفته شده است.
به عقیده رابرت بن Robert D. Behn (مدرس مدرسه ی جان اف کنِدی دانشگاه هاروارد) این دیدگاه در مورد مدیریت اجرایی کاملاً مکانیکی بوده زیرا لیستِ وظایف مدیریتی گولیک، ناقص می باشد و یک موضوع مهم را نیز کم دارد؛ چرا که در این لیست، راهبری Leading نادیده گرفته شده است. (6)
در علم مدیریت، هنری فایول Henri Fayol برای اولین بار راهبری را تحت سرفصل«جهت دهی یا دستوردهی» به عنوان یکی از وظایف پنج گانه مدیریت مطرح کرد؛ سپس کلمه ی هدایت در زبان فارسی جایگزین آن شد؛ در حال حاضر به معنای توانایی دیگران به کوشش مشتاقانه بررسی کسب اهداف معین به کار می رود و اساس فرآیند راهبری توان تأثیرگذاری یک فرد بر اشخاص است. (7)
1) ر.ک: «سازمان و مدیریت، تئوری اقتضا: ص 271».
2) اصول مدیریت (چشم انداز جهانی) ص 548.
3) سوره جمعه، آیه 2.
4) امام علی علیه السلام: «بَعَثَهُ وَ النَّاسُ ضُلَّالٌ فِی حَیرَةٍ وَ حَاطِبُونَ فِی فِتْنَةٍ قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الْأَهْوَاءُ وَ اسْتَزَلَّتْهُمُ الْکبْرِیاءُ وَ اسْتَخَفَّتْهُمُ الْجَاهِلِیةُ الْجَهْلَاءُ حَیارَی فِی زَلْزَالٍ مِنَ الْأَمْرِ وَ بَلَاءٍ مِنَ الْجَهْلِ فَبَالَغَ فِی النَّصِیحَةِ وَ مَضَی عَلَی الطَّرِیقَةِ وَ دَعَا إِلَی الْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَة» (نهج البلاغه: خطبه 94).
5) امام علی علیه السلام: «وَالأِمامَةَ نِظاماً لِلأُْمَّة وَالطّاعَةَ تَعْظِیماً لِلأِمامَة» (تصنیف غررالحکم ودررالکلم: ص177، ح 3376).
6) مقاله: «Leadership Responsibilities Not POSDCORB»، رابرت دی بن، چاپ 9، شماره 11، جولای 2011.
7) سازمان و مدیریت، تئوری اقتضا: ص 271.